ارزشگذاری شرکتها موضوع مالی غالب شرکتها است که در آن مدلهای ارزشگذاری برای شرکتهایی که بهخوبی تثبیتشدهاند. با بازار سرمایه کارآمد طراحی میشوند. بااینحال، فرض بازار سرمایه کارآمد و بینقص ممکن است برای شرکتهای دولتی صادق باشد. اما برای سرمایهگذاریهای خصوصی و جدید نه. دورههای عملیاتی کوتاه سرمایهگذاریهای جدید و اطلاعات حسابداری محدود مانع از برآورد جریان نقدی آتی میشود. فقدان الزام برای افشای اطلاعات مالی و همچنین غیرمالی برای شرکتهای سرمایهگذاری جدید، سطح عدم تقارن اطلاعاتی را افزایش میدهد. علاوه بر این، با توجه به ماهیت دارایی نامشهود و خاص تعداد زیادی از استارتاپها، این فرض ممکن است عملی نشود.
چهار روش رایج ارزشگذاری استارتاپها
چهار روش ارزشگذاری رایج برای استارتاپها عبارتاند از: روش جریان نقدی تنزیلشده، روش چندگانه سود، روش دارایی خالص و روش سرمایهگذاری خطرپذیر. بااینحال، در زمینه راهاندازی، هر یک ازاینروشها دارای نقصهایی هستند.
اولاً، تخمین جریان نقدی آتی پیچیده و نادرست است، بهویژه با توجه بهدشواری تعیین نرخ تنزیل مناسب. دوم، فقدان درآمد (واقعی و گزارش شده) برای اکثر استارتاپها، تخمین چند برابری درآمد را غیرممکن میکند. روش دارایی خالص فرصتهای رشد را نادیده میگیرد. و بر داراییهای مشهود تمرکز میکند. که همانطور که در بالا ذکر شد، اکثریت استارتاپها را نشان نمیدهد. در نهایت، مشکل در توجیه روش سرمایهگذاری خطرپذیر به دلیل ماهیت ذهنی آن، از قابل اعتماد بودن این روش برای استارتاپها جلوگیری میکند.

بنابراین، با توجه به فقدان یک مکانیسم قیمتگذاری کارآمد به دلایل ذکر شده در بالا، مذاکره بین کارآفرینان و سرمایهگذاران کلیدی در ارزیابی سهام خصوصی دشوار است. این همچنین نشاندهنده اهمیت قدرت چانهزنی نسبی هر یک از طرفین در فرآیند مذاکره برای رسیدن به یک ارزشگذاری است. ازاینرو، همانطور که مسیکا اشاره کرد، ارزشگذاری استارتاپها بیشتر هنر است تا علم. پس از آن، کارآفرینان و سرمایهگذاران هر دو ارزشگذاری را حیاتی میدانند.
ارزشگذاری معمولاً بهعنوان مرجعی برای اندازهگیری میزان کسبوکار بالقوه یک شرکت استفاده میشود. با استناد به فناوری، محاسبه استارتاپها و ارزشگذاری شرکتها چندان متفاوت نیست. ارزیابیهای متعارف شرکت جنبههای مختلفی ازجمله ارزش شرکت در سهام مبادلهای، ارزش انواع دیگر سهام شرکت، بدهی شرکت و شرکت سهامی نقدی را در نظر میگیرد.
اهداف ارزشگذاری
هدف از ارزشگذاری شرکت این است که برای صاحبان آن، خریداران بالقوه و ذینفعان علاقهمند دیگر، میزان ارزش تقریبی شرکت مشخص شود. اساس هدف از شناسایی یک فرمول برای ارزشگذاری شرکت فراهم کردن عددی پایه برای دو طرف درگیر در مذاکره است تا از طریق آن بتوانند مذاکره را شروع کنند. این روشها مزیتهایی هم برای سرمایهگذار و هم برای کارآفرین دارند؛ چراکه دو طرف دانش و تجربه کسبوکاری و صنعتی متفاوتی دارند و همچنین فرایند بحث در مورد وضعیت فعلی مخاطره، فرصتهای بازار و چشمانداز بلندمدت آنها متفاوت است و این روشها میتوانند درک بهتری ایجاد کنند و روابط را توسعه دهند. در ادامه، مهمترین روشهای ارزشگذاری بهمنظور یافتن تصویری بهتر به شکل خلاصه در جدول ۱ ارائه میشود.
دانلود پاورپوینت دانشگاه کارآفرین
روشهای ارزشگذاری
تجزیهوتحلیل زیر رویکردهای ارزشیابی مختلفی را در اختیار دانشجویان قرار میدهد تا در هنگام ارزشگذاری شرکتهای نوپا در نظر بگیرند. البته بیان تمام روشهای ارزشگذاری نیاز نمیباشد و در جدول 2-1 تعدادی از روشهای ارزشگذاری بیان میگردد.
روش سرمایهگذاری خطرپذیر
روش سرمایهگذاری خطرپذیر (همچنین بهعنوان “روش اول شیکاگو” یا “روش سرمایه مخاطرهآمیز” شناخته میشود) یکی از تکنیکهای ارزشگذاری برتر برای ارزیابی ارزش منصفانه استارتاپهای قبل از رسیدن به درآمد است. روش سرمایهگذاری خطرپذیر برای سرمایهگذاران اولیه جذاب است زیرا این تکنیک ساده است و بر ورودیهای نسبتاً کمی متکی است. علاوه بر این، برخلاف تجزیهوتحلیل جریان نقدی آزاد، به اطلاعات تاریخی برای شرکت در حال ارزشگذاری نیازی ندارد. روش سرمایه خطرپذیر با در نظر گرفتن ارزش پایانه (“خروج”) پیشبینی شده و تنزیل آن به دوره فعلی، به ارزش منصفانه شرکت نیاز دارد. از آنجایی که استارتاپها هیچ داده تاریخی ندارند و معمولاً نهادهای خصوصی هستند. و میانگین هزینه سرمایه قابل محاسبه نیست؛ بنابراین، نرخ تنزیل معمولاً یک نرخ بازده فرض شده از سوی سرمایهگذاران اولیه است.

برای اجرای روش سرمایهگذاری خطرپذیر، تحلیلگران با محاسبه ارزش نهایی شرکت شروع میکنند. برای انجام این کار، تحلیلگران P/E پیشبینی شده شرکت را در سود سالانه پیشبینی شده ضرب میکنند. گام بعدی یافتن نرخ بازده موردنیاز مناسب برای شرکت است. با توجه به دستیابی به نرخ تنزیل مناسب، سرمایهگذاران در شرکتهای نوپا معمولاً به نرخ بازدهی بسیار بالاتری نسبت به سرمایهگذاران در شرکتهای معتبر و ثابت نیاز دارند. تحلیلگران معمولاً به دنبال میانگین نرخ بازده موردنیاز بازار هستند تا از آنها بهعنوان فرض پایه خود استفاده کنند.
تغییرات نرخ تنزیل در این روش
زمانی که پیشبینیها به آینده نزدیکتر میشوند، نرخ تنزیل معمولاً کاهش مییابد. زیرا شرکت سودآور میشود و تأسیس میشود، در نتیجه نمایه ریسک کلی آن کاهش مییابد. پس از رسیدن به نرخ بازدهی مناسب، تحلیلگران میتوانند ارزش فعلی شرکت را محاسبه کنند. این امر با تقسیم ارزش پایانی شرکت بر 1 به اضافه نرخ بازده موردنیاز شرکت که تا سال خروج پیشبینی شده شرکت افزایش مییابد، انجام میشود.
زمانی که ارزش فعلی شرکت محاسبه شد، تحلیلگران باید درصد مالکیت موردنیاز را محاسبه کنند. این کار با محاسبه اول سهام انجام میشود که با تقسیم سرمایه اولیه شرکت بر ارزش فعلی شرکت محاسبه میشود. هنگامی که سهم سهام محاسبه شد، تحلیلگران میتوانند تعداد کل سهام را با تقسیم تعداد فعلی سهام موجود بر 1 منهای سهام عدالت محاسبه کنند. پس از انجام این کار، تحلیلگران سهام موجود فعلی را از کل سهام موجود کم میکنند. تا به تعداد سهام متعلق به شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر برسند. هنگامی که این ارزش محاسبه شد، تحلیلگران سرمایهگذاری اولیه را بر تعداد سهام متعلق به سرمایه خطرپذیر تقسیم میکنند تا به ارزش منصفانه هر سهم برسند.
جریان نقدی
اگرچه استفاده از صورتهای مالی یک شرکت نوپا برای تجزیهوتحلیل جریان نقدی آزاد با تنزیل، یک اقدام سوداگرانه تأسفآور است. تحلیلگران ممکن است برای رسیدن به میانگین ارزش منصفانه هر سهم، جریانهای نقدی آزاد پیشبینیشده شرکتهای با سابقهتر با مدلهای تجاری نسبتاً مشابه را تنزیل کنند. بهخصوص اگر استارتاپ موردنظر پس از رسیدن به سن فعلی شرکتهای مشابه، احتمالاً مشخصات مالی مشابهی داشته باشد. بااینحال، برای شرکتهای نوپا در صنایع جدید، یافتن «مقایسهها» میتواند کاملاً یک چالش باشد؛ بنابراین، تحلیلگران باید مدل کسبوکار شرکت مورد ارزشگذاری را بهدقت بررسی کنند. و مجموعهای از شرکتها را ایجاد کنند که در مجموع، مدل کسبوکار استارتاپ را در بر میگیرد.
هنگامی که تحلیلگران به ارزش منصفانه هر سهم برای همه شرکتهای قابل مقایسه رسیدند، گام بعدی محاسبه میانگین ارزش منصفانه هر سهم و مقایسه آن با قیمت فعلی سهام استارتاپ است. اگر قیمت سهام شرکت نوپا کمتر از میانگین ارزش منصفانه رقبای آنها باشد، آنگاه استارتاپ یک سرمایهگذاری جذاب است.

تحلیل کیفی
ابزار دیگری که توسط آن تحلیلگران میتوانند برای شرکتهای نوپا ارزشگذاری کنند، بررسی عوامل کیفی برای شرکت است. با انجام این کار، تحلیلگران ممکن است بتوانند از پیشبینیهای عددی غیرضروری جلوگیری کنند. و بیشتر روی چشمانداز رشد نامشهود یک شرکت تمرکز کنند. اگر یک استارتاپ یکی از اولین شرکتها در یک صنعت نوظهور باشد، پس سهم بازار آن بسیار مهم است. بهمنظور دستیابی به سهم بازار یک شرکت خصوصی، تحلیلگران کل سرمایه جذب شده شرکت را نسبت به همه رقبای خود تجزیهوتحلیل میکنند. هرچه شرکت نسبت به صنعت خود بودجه بیشتری دریافت کرده باشد، موقعیتیابی مطلوبتر است.
اگرچه سهم بازار شرکت یک معیار نامشهود نیست، اما مبنایی را برای تجزیهوتحلیل کیفی برای اندازهگیری مؤثر فراهم میکند. تحلیلگران ممکن است در نظر بگیرند که شرکت از اولین دور جمعآوری سرمایه چه مقدار سرمایه دریافت کرده است. و نتایج را بهعنوان نماینده اثربخشی مدیریت و بازاریابی در نظر بگیرند. علاوه بر این، تحلیلگران همچنین باید اعتبار مدیریت را برای شرکت مورد ارزیابی در نظر بگیرند. و تعیین کنند که مدیریت چقدر برای صنعت شرکت واجد شرایط است. با توجه به عملکرد تاریخی مدیریت، عواملی که باید در نظر گرفته شوند عبارتاند از: آموزش، تجربه با شرکتهای نوپا، تغییرات در ارزشگذاریهای تاریخی پس از پول، چشمانداز شرکت و امکانسنجی اقتصادی مدل کسبوکار پیشنهادی آنها.
عوامل مؤثر بر ارزشگذاری استارتاپها
با افزایش تعداد استارتاپها، سرمایهگذاران خطرپذیر تقاضای زیادی برای سرمایهگذاری از سوی کارآفرینان هستند. و به دنبال رویکرد ارزشگذاری صحیح برای تصمیمگیری در سرمایهگذاری هستند. محققان بهطور مکرر فرآیند سرمایهگذاری خطرپذیر برای توسعه یک روش ارزشگذاری مؤثر را بررسی کرده و بر روند رویدادها و مذاکره بر سر قیمت که ارزشگذاری را شکل میدهد. و در انتها به تصمیمات سرمایهگذاری منجر میشود تمرکز کردند.
دانلود پاورپوینت فرصتهای کارآفرینی و فضای مجازی
اخیراً، در امور مالی کارآفرینی، محققان عوامل تعیینکنندهای را که بر تصمیمهای سرمایهگذاری سرمایهگذاران خطرپذیر تأثیر میگذارند، بررسی کردهاند. و فهرستی از «معیارهای مورد علاقه سرمایهگذاری» ارائه کردهاند. بهعنوان مثال، سیلوا (2004) اظهار داشت که سرمایه انسانی (ویژگیهای کارآفرینان، مهارتها و تجربه، شایستگی تیم)، رشد بازار و مزیت رقابتی نقش مهمی ایفا میکنند. و پیشبینیهای مالی بهتنهایی نقش عمدهای در امور مالی در مراحل اولیه بازی نمیکنند.
در این بخش، مبانی نظری مورد بحث قرار میگیرد و عوامل محرک در ارزشگذاری یک سرمایهگذاری جدید توضیح داده میشوند. ارزشگذاری یک شرکت را بهعنوان یک فرآیند پیچیده به دلیل گنجاندن عوامل مختلف تعریف کردند. علاوه بر این، ارزشگذاری یک شرکت تنها به ملاحظات مالی، یعنی ترازنامه، صورت سود و زیان و پیشبینیهای مالی یک شرکت محدود نمیشود.

بهعنوان مثال، عوامل کیفی مانند ویژگیهای صنعت (رقابت، موانع ورود و خروج و عملکرد صنعت) و ویژگیهای شرکت (مرحله، رقابت، نوآوری) بهطور قابل ملاحظهای بر ارزش یک شرکت تأثیر میگذارد. ازاینرو، نظریههایی که بر اساس ملاحظات مالی گسترش مییابند برای بینش بیشتر موردنیاز است.
تئوریهای پیشبینی ارزشگذاری استارتاپ ها
چندین تئوری برای پیشبینی ارزشگذاری یک شرکت وابسته به عملکرد شرکت ایجاد شده است. ارتباط نظریههای استراتژیک، ازجمله نظریههای مبتنی بر منبع، مبتنی بر صنعت و مبتنی بر شبکه را با ارزشگذاری استارتاپها مشخص کردند. هر یک از این نظریهها عملکرد شرکت را از منظری متفاوت مورد بررسی قرار میدهند. نظریه مبتنی بر منبع و مبتنی بر درون، یک شرکت را بهعنوان مجموعهای از منابع داخلی برای پیشبینی ارزش یک سرمایهگذاری ارزیابی میکند.
در مقابل، نظریه مبتنی بر صنعت بر ساختار صنعتی و بازاری که در آن یک سرمایهگذاری ایجاد میشود و برای تعیین ارزش یک شرکت رقابت میکند، تأکید میکند. تئوری شبکه با تأکید بر اینکه چگونه روابط خارجی یک شرکت جریان منابع را هدایت میکند. و استراتژیهای آن را شکل میدهد. و در نتیجه بر عملکرد شرکت تأثیر میگذارد، به پل زدن دو انتهای طیف کمک میکند.
سازهها (و متغیرهای) مرتبط مورد استفاده در این چارچوب نظری در ادبیات نشان میدهند. که منابع داخلی، منابع صنعتی و مبتنی بر شبکه بهطور مشترک عملکرد شرکت را تعیین میکنند. که بر اساس آن سرمایهگذاران خطرپذیر و کارآفرینان میتوانند با مذاکره و برآورد ارزش یک سرمایهگذاری جدید انجام دهند. برای مثال، روشهای مالی عمدتاً بر مبنای جریانهای نقدی آتی (خروجی) هستند. بااینحال، مدیریت استراتژیک میتواند جایگزین بهتری بر اساس منابع، ساختار و شبکه (ورودی) ارائه دهد. بهکارگیری روشهای ارزشیابی چندگانه بهطور قابلملاحظهای میزان شکست قراردادهای تأمین مالی بین سرمایهگذاران خطرپذیر و کارآفرینان را کاهش میدهد.
دانلود پرسشنامه : عوامل استراتژیک در کسب و کار
علاوه بر این، لی، لی و پنینگز بر دو دیدگاه متفاوت از ایجاد ارزش تأکید کردند. و پیشنهاد کردند که روشهای مبتنی بر منابع و مبتنی بر شبکه باید بهطور همزمان هنگام ارزشگذاری یک شرکت ادغام شوند و در نظر گرفته شوند. میلود و همکاران سه رشته (شرکت خاص، مبتنی بر منابع و روابط خارجی) از ادبیات را انتخاب کرد که بر ارزیابی یک سرمایهگذاری جدید تأثیر میگذارد.
منابع داخلی و ارزشگذاری استارتاپ
همانطور که بیان گردید، منابع داخلی یک شرکت تأثیر قابلتوجهی بر ارزشگذاری یک شرکت دارند. چندین محقق گزارش کردهاند که کارآفرین و تیم مدیریت او مهمترین منابع برای یک استارتاپ هستند. این ویژگی توسط چندین دانشگاه و متخصص تصدیق شده است. کارآفرین یا بنیانگذار مهمترین منبع انسانی است و نقشی حیاتی در پرورش و توسعه سرمایهگذاری جدید ایفا میکند. ارزیابی کرد که چگونه سوابق کارآفرین، ازجمله تجربه، دانش فنی، دانش بازار و مهارتها، بهطور مثبت و قابلتوجهی بر رشد کسبوکار تأثیر میگذارد.

برای یک استارتاپ موفق، مجموعهای از مهارتهای کارآفرینی برای ایجاد شهرت تجاری موردنیاز است. از دیدگاه سرمایهداری خطرپذیر، مهارتهای کارآفرینی یا داشتن تجربه عملی در راهاندازی یک کسبوکار، نرخ موفقیت یک سرمایهگذاری جدید را افزایش میدهد. بهطور مشابه، تجربه و مهارتهای تیم مدیریت ارشد بر عملکرد کسبوکار تأثیر میگذارد و منجر به بازده بالاتر سرمایهگذاری میشود.
منابع صنعت و ارزشگذاری استارتاپ
در غیاب بنیادهای قوی خود شرکت، ساختار صنعت نقش مهمی در ارزشگذاری یک کسبوکار جدید ایفا میکند. برای ارزیابی ساختار صنعت، بر عناصر ساختاری کلیدی مانند تمایز محصول، مزیت رقابتی، درک بازار و نرخ رشد صنعت تمرکز میگردد. نوآوری بخشی جدایی ناپذیر از یک استارتاپ است. و تمایز محصول یکی از مهمترین عناصر یک صنعت در نظر گرفته شده است. با استنباط از این نتایج تجربی، شدت تبلیغات بالاتر نرخ بازدهی بالاتری را به همراه دارد که منجر به ارزشگذاری بالاتر یک شرکت میشود.
علاوه بر این، تمایز محصول یک مزیت رقابتی برای یک شرکت جدید ایجاد میکند که منجر به عملکرد مالی بهتر میشود. دریافت که نرخ رشد سریع صنعت به رشد یک شرکت جدید در بازار کمک میکند. سرمایهگذاران خطرپذیر معمولاً بر رشد صنعت پرسود تمرکز میکنند. زیرا خطر عدم اطمینان را کاهش میدهد و درک بازار را بهبود میبخشد و در نتیجه ارزشگذاری بالاتری را به همراه دارد.
ارزشگذاری شبکه و استارتاپ
شبکهای با عوامل خارجی به سرمایهگذاران خطرپذیر و کارآفرینان کمک میکند تا برای یک استارتاپ ارزش قائل شوند. هرچه یک شبکه تجاری توسعهیافتهتر باشد، رشد و گسترش کسبوکار آسانتر است که منجر به ارزشگذاری بالاتر میشود. شبکه کارآفرین به جستجوی فرصتهایی برای ادغام، اکتساب و گسترش میباشد. شبکه یک شرکت بر عملکرد شرکت و ارزشگذاری شرکت تأثیر میگذارد. آنها همچنین دریافتند که شرکتهای جوان بیشتر تحت تأثیر اندازه شبکه و روابط خارجی خود هستند.
میلود بیان کرد که مبتنی بر شبکه به شرکت برای همکاری در انتقال فناوری، گسترش، همکاری و تبادل متقابل سود میرساند. موقعیتیابی عناصر مختلف در ساختار شبکه بر جریان منابع در سازمان تأثیر میگذارد. اندازه شبکه و ساختار یک سازمان بهعنوان ورودی برای سرمایهگذاران خطرپذیر برای برآورد ارزش یک شرکت عمل میکند.

با توجه به اینکه روش تحقیق حاضر در بخش کیفی فراترکیب میباشد. و در ادامه ادبیات پژوهش بهصورت جامعتر و کاملتری مورد بررسی قرار میگیرد. در این قسمت به عوامل مؤثری اندکی اشاره گردیده است.
دلایلی که چرا روشهای ارزشگذاری سنتی شرکتها برای ارزیابی ارزش استارتاپ ها مناسب نیست
بهطورکلی، روشهای سنتی ارزشگذاری شرکتها (رویکرد هزینه، رویکرد درآمد و رویکرد بازار) برای استارتاپ ها جواب نمیدهد.
مسئله اصلی که استفاده از روشهای ارزشگذاری سنتی را محدود میکند. نبود اطلاعات معمولی است که آنها برای درست کار کردن نیاز دارند. هیچ دادهای در مورد درآمد یا جریان نقدی گذشته وجود ندارد (شرکت تازه راهاندازی شده است). اغلب دادههای بازار وجود ندارد (عدم شرکتها/معاملات مشابه)، داراییهای شرکتها نامشهود است و ارزیابی عینی آن دشوار است.
رویکرد بهای تمام شده (که عمدتاً با روش سرمایهگذاری ارائه میشود) بر اساس ارزیابی تحلیلی ارزش جاری داراییها و بدهیها است. زیرا تکامل شرکت در آینده را در نظر نمیگیرد. بهطورکلی، رویکرد هزینه کمترین تناسب را برای ارزیابی سرمایه اقتصادی استارتاپها دارد. در واقع، ارزش استارتاپها در ایده ایجاد شده توسط بنیانگذاران و توسعه بعدی آن است. نه در داراییهای شرکت، زیرا شرکت تازه تأسیس معمولاً داراییهای ملموس بسیار کمی دارد و دارای سرمایه کمتری است.
بااینحال، همانطور که توسط بیتون بیان شد، رویکرد هزینه میتواند برای ارزیابی ارزش استارتاپها مفید باشد تنها در صورتی که ارزشگذاری در مرحله نخست انجام شود. زمانی که پیشبینیهای قابل اعتماد برای آینده غیرممکن باشد، ارزش استارتاپ را میتوان با میزان سرمایهگذاری بنیانگذاران تخمین زد.
رویکرد درآمد مبتنی بر ارزش و توانایی شرکت برای ایجاد درآمدها/جریانهای نقدی احتمالی با استفاده از سه مرحله منطقی است:
(1) تعیین چارچوب زمانی برای تجزیهوتحلیل جریان، (2) ارزیابی درآمد / جریانهای نقدی «عادی مورد انتظار» و (3) نرخ تنزیل صحیح را تنظیم کنید. روش جریان نقدی تنزیل شده (DCF) میتواند برای ارزیابی سرمایه اقتصادی شرکتهایی که بهسرعت در حال رشد هستند. و هنوز به سطح بلوغ عملیاتی نرسیدهاند مفید باشد.
5 نکته برای یک فروش به یاد ماندنی
با این وجود، مشکلات زیادی در بهکارگیری جریان نقدی تنزیل شده (و بهطورکلی، رویکرد درآمد) برای اندازهگیری ارزش استارتاپها وجود دارد. این بر اساس مجموعهای از مفروضات ثابت مربوط به بازده پروژه است که بازده نامشخص و احتمالی است. علاوه بر این، بهویژه برای شرکتها، ارزش پایانی (TV) بسیار مهم است. این میتواند نود درصد از ارزش کل شرکت را نشان دهد، اما تعریف ارزش پایانی برای یک استارتاپ بسیار پیچیدهتر است. یکی دیگر از مشکلات مرتبط، تعریف نرخ تنزیل برای شرکتهای جوان است.
بررسی مدلهای سنتی
مدلهای سنتی، مانند CAPM، ناکافی هستند، زیرا نرخ تنزیل را با در نظر گرفتن ویژگیهای بخش و پیشینه تاریخی شرکت تعیین میکنند. اما برای استارتاپها، برونیابی بازده گذشته، دریافت بتای شرکت و اغلب راهاندازی غیرممکن است. شرکتها دارای ویژگیهایی هستند که با سایر شرکتهای این بخش بسیار متفاوت است. علاوه بر این، مدلهای سنتی ریسک بازار یکنواخت را در طول زمان در نظر میگیرند. اما ریسک در طول زمان تغییر میکند، بهویژه برای شرکتهای تازه ایجاد شده. علاوه بر این، رویکردهای سنتی برای ارزیابی نرخ تنزیل بر ریسک بازار متمرکز است. در حالی که ریسک اصلی برای استارتاپها، ریسک خاص برای هر شرکت است.
با رویکرد بازار، ارزش شرکت بر اساس چند برابر بازار است و به مضربهای قابل مقایسه یا معاملات در بازار سهام اشاره دارد. اجرای این رویکرد در شرکتهای تازه ایجاد شده دشوار است. زیرا چند برابری عموماً بر اساس سود یا درآمد است، اما در شرکتهای جوان این متغیرهای اقتصادی اغلب منفی هستند. (معمولاً استارتاپها ضرر و زیان را ثبت میکنند، نه سود و در ابتدا درآمد بسیار کم است). علاوه بر این، یافتن دادههای قابل مقایسه در بازار تقریباً غیرممکن است زیرا هر شرکتی دارای ویژگیهای خاص و غیرقابل تکرار است. علاوه بر این، بهطورکلی، دادههای بازار موجود برای شرکتهای بالغ است، نه شرکتهای مرحله اولیه.

کارایی بازارسرمایه
یک فرض اساسی برای روشهای ارزشگذاری سنتی، کارایی بازار سرمایه است. این فرضیه میتواند در مورد بازار سرمایه عمومی به واقعیت نزدیک باشد، جایی که مقررات قانونی وجود دارد که شرکت سهامی عام را ملزم میکند تمام اطلاعات مربوطه را به سهامداران نشان دهد. در بازار سرمایه خصوصی که عدم تقارن اطلاعاتی بیشتر است، وضعیت متفاوت است.
این وضعیت میتواند ناکارآمدی ارزیابی را ایجاد کند به این معنا که قیمتها در بازار منعکسکننده ارزش واقعی شرکتها نیستند. شرکتها وسوسه میشوند که فرصتطلبانه رفتار کنند و فقط اطلاعات جزئی یا تحریفشده را ارائه دهند. از سوی دیگر، سرمایهگذاران با افزایش احتیاط خود در ارزیابی این شرکتها از خود محافظت میکنند. این عناصر تخصیص منابعی را ایجاد میکنند که از بهینه پارتو فاصله زیادی دارد و یک مسئله قابلیت اطمینان اطلاعات ایجاد میکند. که ممکن است توضیح دهد که چرا استارتاپها در دریافت بودجه با مشکل مواجه هستند.
وضعیت فعلی حوزه ارزشگذاری شرکتهای نوپا و استارتاپ در ایران
یکی از موضوعات مهمی که در استارتاپها میتوان به آن اشاره نمود، وضعیت فعلی ارزشگذاری استارتاپها است. در این زمینه میتوان به چند نکته اشاره نمود، اول به عدم بلوغ حوزه ارزشگذاری استارتاپها و پیامدهای آن، دوم به اینکه در حال حاضر ارزشگذاری بیشتر بر اساس چانهزنی طرفین انجام میگیرد تا ارزشگذاری بر اساس مدلهای مرسوم و رایج، سوم به اینکه نیاز به مدل جدید بومی احساس نمیشود و از نظر سرمایهگذاران مدلهای خارجی موجود مناسب و کافی میباشند.
دانلود پاورپوینت فرصتهای کارآفرینی و فضای مجازی
عدم بلوغ حوزه ارزشگذاری استارتاپها در ایران: در حال حاضر صنعت یا حوزه ارزشگذاری استارتاپها حوزهای نابالغ است. به معنی اینکه مدلهای مورد توافقی برای این موضوع وجود ندارد، علاوه بر این، دادههای کافی از ارزشگذاریهای صورت گرفته نیز وجود ندارد، بعلاوه فرایندهای مناسب و کاربردی برای حل اختلافاتی که بعداً به وجود میآید میان سرمایهگذاران و کارآفرینان وجود ندارد.
ارزشگذاری بر اساس توافق طرفین: به دلیل چالشهای فراوان و مختلفی که در حوزه ارزشگذاری استارتاپها در ایران وجود دارد. ارزشگذاریهای نهایی بر اساس مذاکره و توافق طرفین انجام میپذیرد. مدلهای ارزشگذاری فقط قیمت پایهای را برای آغاز مذاکره مشخص مینماید و سپس کارآفرین و سرمایهگذار بر اساس اهرمهای فشاری که در اختیار دارند، تلاش میکنند بر سر قیمتی به توافق برسند.
به عبارتی دیگر گام نخست در ارزشگذاری، استفاده از مدلهای ارزشگذاری و رسیدن به قیمتهای پایه ارزش میباشد. و گام دوم، مذاکره میان کارآفرین و سرمایهگذار و دستیابی به توافق بر سر ارزش نهایی میباشد. در واقع فرایند ارزشگذاری به شکل 2-3 است.
دو مرحله اصلی ارزشگذاری شرکتهای نوپای فناوری اطلاعات در ایران
1- ارزشگذاری نهایی بر اساس مذاکره و توافق طرفین
2- تعیین ارزش پایه بر اساس مدلهای رایج خارجی
عدم احساس نیاز به مدل جدید بومی و کفایت مدلهای خارجی موجود: به نظر میرسد با کم اثر شدن مدلهای ارزشگذاری به دلیل تأثیرگذاری زیاد عوامل جانبی و حاشیهای، سرمایهگذاران احساس نیاز به مدلهای جدید بومی برای ارزشگذاری نمینمایند و اعتقاد دارند مدلهای خارجی موجود برای تعیین قیمت اولیه کاملاً کاربردی و کافی میباشد؛ به عبارت دیگر به نظر میرسد عدم وجود مدل بومی دقیق، مسئله حال حاضر حوزه ارزشگذاری شرکتهای نوپا نیست.
Авто портал для всех https://rupsbigbear.com кто любит автомобили! Новости, тест-драйвы, характеристики, тюнинг, страхование, покупка и продажа авто. Следите за последними тенденциями и выбирайте лучшее для себя!
Автомобильный сайт https://newsgood.com.ua для водителей и автолюбителей! Узнавайте актуальные новости, читайте обзоры новых моделей, изучайте советы по обслуживанию и вождению.
Сайт для женщин https://womanportal.kyiv.ua всё о моде, красоте, здоровье, отношениях и саморазвитии! Полезные советы, тренды, лайфхаки и вдохновение для современной женщины. Будьте стильной, уверенной и успешной!
Авто портал для всех https://rupsbigbear.com кто любит автомобили! Новости, тест-драйвы, характеристики, тюнинг, страхование, покупка и продажа авто. Следите за последними тенденциями и выбирайте лучшее для себя!