تحقیق جامع: تجارت از دیدگاه اسلام
مهین کوشک آباد
مقدمه :
تجارت در قانون اساسی جمهوری اسلامی و در نظام اقتصادی به عنوان یکی از بخش های ممتاز قانون گذاری و ضابطه گذاری مورد عنایت قرار گرفته است اصولاً موضوع تجارت شامل : خرید یا تحصیل هر نوع حال به قصد فروش یا اجاره تصدی حمل و نقل و ایجاد هر گونه تسهیلات تجاری، ایجاد نمایشگاه های عمومی، عملیات صرافی و بانکی و فعالیتهای دریایی تجاری و کشتیرانی و اموری از این قبیل می باشد که در قانون تجارت مصوب 1311 به عنوان« عملیات تجاری » ذکر گرده اند. قانون تجارت ایران نخستین بار در سال 1311 تدوین و بعدها به موجب لایحه قانون اصلاح قسمتی از قانون تجارت در سال 1347 به تصویب مجلس وقت رسید.
واژه بازرگانی یا تجارت در لغت به معنای به کاگیری سرمایه برای دستیابی به سود می باشد. در اقتصاد، تجارت یکی از مشاغل خدماتی است که عهده دار توزیع کالاهای تولید شده است و بازرگانان کالاهای مورد نیاز مردم را از تولید کنندگان خریداری می کنند و در دسترس متقاضیان قرار می دهند.. در دوران گذشته بخشی از بخشی از مسئولیت توزیع را تولید کنندگان به عهده داشتند و پس از تولید اقدام به فروش و توزیع آن می نمودند ولی با رشد تکنولوژی و بروز انقلاب صنعتی هرروزه فاصله بین صنعت وتجارت گسترده تر شد و مسئولیت توزیع به عهده ی بازرگانان نهاده شد.
با توجه به تعریف مذکور، بازرگانی از دو جهت با مبادله متفاوت است :
1-بازرگانی یک حرفه است و بازرگان به اقتضای حرفه ی خود مدام اقدام به داد و ستد می کند ولی مبادله عملی دفعی است و بدون استمرار و با یک بار خرید و فروش نیز تحقق می یابد.
2- از آن جا که بازرگانی یکی از مشاغل خدماتی است انگیزه بازرگانان در انتخاب این شغل سود آوری و امرار معاش است در صورتی که طرفین مبادله وقتی حرفه ی آنها داد و ستد نیست به انگیزه تامین نیازمندیهای زندگی اقدام به مبادله می کنند و تا زمانی که مطلوبیت آنان در مبادله افزایش می یابد هر چند سودی بدیت نیاورند اما به مبادله ادامه می دهند.
اهمیت تجارت :
در جوامع انسانی با پیشرفت های روز افزون تکنولوژی و افزایش نیازها، هر کسی نمی تواند مقام نیازمندیهای خود را تهیه و تولید کند و یا تهیه و تولید آنها صرفه اقتصادی ندارد از این رو دسته ای از مردم به مبادله کالا و خدمات و کار بازرگانی پرداختند.
امروزه با فراهم شدن امکانات حمل و نقل، سرعت اطلاع رسانی در مورد قیمت تولیدات امکانات مناسب برای ثبت سفارش و خرید و… تجارت اهمیت ویژه ای یافته است. زیرا از یک سو با جانشینی ماشین به جای انسان بر کمیت تولیدات افزوده شده است و از سوی دیگر تولید کنندگان با وجود رقابت های جدی سایرین تنها به مدیریت تولید می پردازند و ادامه ی کار تولید یعنی توزیع را بر عهده دیگران می گذراند. از این رو بازرگانان با نیازهای روز افزون مصرف کنندگان و انبوه تولید کنندگان مواجه می باشند و مدیریت صحیح و مناسب آنها علاوه بر ایجاد تسهیلات در توزیع کالاهای تولید شده و دسترسی مصرف کنندگان به مایحتاج زندگی می تواند سود سرشاری برای آنها به ارمغان آورد.
متون فقهی، به دلیل اهمیت و گستردگی مسائل بازرگانی، از زوایای مختلف به بررسی آن پرداخته و در مجموعه های وسیعی از احکام و مقررات آن را تبیین کرده است. زیرا از طرفی بازرگانی شغل رایج مردم سرزمین حجاز و جایگاه تشریع احکام اسلامی بوده است و همه ی مردم، چه بازرگانان و چه طرف مبادله آنان، با مسائل بازرگانی درگیر بودند. از طرف دیگر رابطه بازرگانی با تولید و نقش آن در رشد تولید و دستیابی به اهداف دیگر اقتصادی نیازمند سیاست گذاری صحیح و قوانین و مقررات جامع است. حضرت علی (ع) در نامه ی خود به مالک اشتر، بازرگانان و صنعتگران را در کنار یکدیگر نام می برد و ضمن بر شمردن اهداف مشترک دو گروه به حاکم اسلامی در رسیدگی به امور آنان توصیه می کند و امام صادق (ع) یکی از علت های تحریم ربا را اقبال مردم به تجارت و بازرگانی دانسته است زیرا رواج فرهنگ ربا خواری انگیزه های بازرگانی را از بین می برد و موجب کاهش تولید می شود.
شهید آیه ا… صدر (ره) نقل و انتقال منابع تولیدی، کالا و خدمات را به دو گروه تقسیم نموده اند که گروه اول به صورت عمودی از معادن استخراج و در تولید به کار گرفته می شوند و گروه دوم به صورت افقی جا به جا می شوند و به دیگران انتقال می یابند.
بازرگانی در نظر ایشان از گروه دوم است. زیرا منابع تولیدی و کالاها توسط بازرگانان آماده سازی و سپس به مراکز فروش منتقل می گردند و این اقدامات بر رغبت مشتریان می افزاید و تسهیلات بیشتری برایشان فراهم می آورد.
مشروعیت و مالکیت سود بازرگانی مستند به کار تولیدی یا خدماتی است.
فرد مسلمان در جامعه اسلامی باید بانشاط و فعال باشد. اسلام با هر عاملی که مایه کسالت و بینشاطی و خمودی شود به شدت مخالفت است. هیچ بهانه و عذری برای رکود و خالی کردن میدان تلاش و فعالیت در فرهنگ دین اسلام پذیرفته نیست. تجارت و کسب درآمد حلال نیز از جمله موضوعاتی است که به همین دلیل در اسلام سفارش و تأکید شده است.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله قبل از بعثت، در کاروان تجارتی قریش به عنوان نماینده حضرت خدیجه به شام مسافرت میکرد و سود فراوانی عاید خدیجه میفرمود.
تجارت اسلامی :
تجارت در دین اسلام بر پایه معنویت و فضیلت و در کتب فقهی کراراً به تاجر تاکید شده است که از روی عدل و انصاف رفتار نماید. زیرا هدف از تجارت فراهم ساختن وسائل رفاه عمومی در جامعه ی بشری است و برای رسیدن به این منظور آشنایی به دانش فقهی ضروری خواهد بود.
در این مورد امام صادق (ع) می فرماید : کسی که اراده تجارت کند، باید در دین خود تفته بنماید، تا به واسطه آن حلال و حرام را که برایش مقرر شده از هم تمیز دهد.
هر کس خداوند را در بازارها یاد کند، خداوند به عدد کسانی که می توانند صحبت کنند و یا آنکه قادر به تکلم نیستند گناهان او را می آمرزد. در جامعه ی اسلامی کلیه روابط اجتماعی باید بر مبنای فضائل اخلاقی و در نظر گرفتن اعتقادات مذهبی استوار باشد بدین ترتیب امور تجارتی و اقتصادی هم در چارچوب اصول مذکور و مفاهیم عدالت خواهی مورد بحث قرار گیرد.
از جمله اصول مهم حقوق تجارت در عصر حاضر، گردش ثروت و توزیع عادلانه آن می باشد و در کتاب آسمانی به شرح زیر پیش بینی شده است :
« ای اهل ایمان بسیاری از علما و راهبان اموال مردم را به باطل طعمه ی خود کرده اند و از راه خدا باز می دارند و کسانی که طلا و نقره را گنجینه و انباشته می کنند و آنها رادرراه خدا انفاق نمی کنند آنان را به عذاب دردناک بشارت بده. »( سوره توبه آیه 34 )
ضمناً به منظور توزیع عادلانه ثروت و کمک به اشخاصی که هیچ گونه قدرت کار در جامعه ندارند خداوند زکات را واجب دانسته که یکی از فواید آن توزیع عادلانه ثروت خواهد بود.
ربا و احتکار که موجبات استثمار طبقه ای را بر طبقه دیگر فراهم می سازد در اسلام منع گردیده است. علت تحریم ربا در قرآن مجید بیان نشده است شاید به سبب وضوح آیات مربوط به آن بوده است، ولی با توجه به معنا و مفهوم آن می توان از مضرات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی آن پی برد. « ربا » در عربی از « ربو » فعل ماضی افزوده شده و به معنای افزایش، تورم و برآمدگی است.
معاملات ربوی حتی قبل از ظهور اسلام در یونان و روم وجود داشته و حرمت آن نیز در کُدْ حمورابی و دین یهود در تورات و دین یهود در تورات و دین مسیح در انجیل به چشم می خورد.
حکومت اسلامی و اقتصاد :
1-نقش دولت در بخش احکام و مقررات ثابت دولت اسلامی در بخش احکام و قوانین ثابت اسلام، در زمینه اقتصاد که به وسیله ی خدا و پیغمبر (ص) برای همیشه تعیین شده است، دارای نقش پیگیری و نظارت بر اجرای احکام ثابت و تحقق اهداف مشخص اقتصاد اسلامی است و در صورتی که افرادی بخواهند از این قوانین و مقررات تعدی کنند، جلو انحراف و کجروی آنان را می گیرد.
2-تعیین تکلیف در احکام و سیاستهای متغییر اقتصادی :
اسلام، تشخیص وظیفه و تعیین تکلیف نسبت به بخشی از مقررات و سیاست گذاریهای اجتماعی و اقتصادی را بر عهده ی حکومت اسلامی نهاده است. زیرا با توجه به گسترش اسلام در مناطق و سرزمینهای مختلف و پدید آمدن اوضاع و احوال متفاوت در طول تاریخ، مسائلی پدید می آید که موضوعات احکام و مقررات اسلامی را دستخوش تغییر می سازد. در چنین شرایطی حاکم اسلامی باید موضوعات و حوادث واقعه و مستحدثه را شناسایی و بر اساس اصول و قواعد کلی کلی فقه، حکم مناسب آنها را صادر کند.
نظری به اقتصاد اسلامی :
کسانی که فکر می کنند مسائل زندگی از یکدیگر جداست و هر چیزی یک مرز و یک قلمرو خاص دارد و هر گوشه ای و قسمتی از زندگی بشر به یک شی به خصوصی تعلق دارد، تعجب و احیاناً انکار می کنند که کسی مساله ای به نا م « اقتصاد اسلامی » مطرح کند زیرا به عقیده ی اینها هر یک از اسلام و اقتصاد یک مساله جداگانه است. اسلام به عنوان یک دین برای خودش، و اقتصاد به عنوان یک علم و یا یک فلسفه برای خودش، اسلام قلمروی دارد و اقتصاد قلمروی دیگر، همچنان که فرهنگ، سیاست قضاوت و اخلاق هر کدام قلمروی جداگانه از اسلام دارند.
اسلام دو پیوند با اقتصاد دارد : مستقیم و غیر مستقیم. پیوند مستقیم اسلام با اقتصاد ازآن جهت است که مستقیماً یک سلسله مقررات اقتصادی درباره مالکیت، مبادلات، مالیات، حجرها، مجازاتهای مالی یا مجازتهایی در زمینه ثروت و غیره دارد.
پیوند غیر مستقیم اسلام با اقتصاد از طریق اخلاق است. در این جهت برخی از مذاهب دیگر نیز کم و بیش چنین می باشند. اسلام مردم را توصیه می کند به امانت، عفت، عدالت و احسان ایثار، منع دزدی، خیانت، رشوه، همه ی اینها در زمینه ثروت است و یا قسمتی از قلمروی این مفاهیم ثروت است. ( مطهری، 1373، ص 15-17 )
رابطه نظام اقتصادی و نظام اعتقادی اسلام :
با نفوذ عقاید اسلامی در ذهن و رفتار انسانها، می توان انتظار داشت که مطابق دستورهای مکتب در زمینه اقتصاد نیز عمل کنند و با نبودن چنین روحیه و رفتار ناشی از اعتقاد و یا با ضعیف بودن جهان بینی، انتظار انطباق رفتارها با دستور العمل ها انتظاری بی جاست و عقیده ی اسلامی قوی ترین نیروی پشتوانه ی اجرایی این نظام است. ( دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، 1374 و ص 169 و 174 )
رقابت و رقابت آزاد از دیدگاه اسلام در امر تجارت :
ریشه ی رقابت، نفع شخص و تضاد فرد با دیگران است، با توجه به دیدگاه اسلام درباره ی نفع شخص و اینکه آن را به گونه ای جهت می دهد که در راستای منافع مشروع دیگران باشد، نه در تضاد با آنها، معلوم می شود که اسلام «رقابت» به معنای مراقبت از یکدیگر و پیشی گرفتن از هم در جلب منافع مادی خویش را نفی می کند. همچنین گفته شده که رقابت با اخلاق، ناسازگار است و فساد را حاکم می کند و آثار سوء اقتصادی و اجتماعی دیگری دارد که اسلام درصدد نفی آن آثار ناپسند و مبارزه با ریشه ی این گونه مفاسد است. بنابراین از نظر اسلام رقابت و هم چشمی پذیرفته نیست مگر در کارهای نیک و کسب رضای الهی که آن مقوله ی دیگری است. ( دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، 1374، 149 )
سفارشهای اسلام درباره تجارت
برای اینکه دادوستد روندی اسلامی و شایسته داشته باشد، بایدبه دستورها و احکام دین به خوبی عمل شود و از سیره و روشپیامبرگرامی اسلام(ص) وائمهمعصومین: پیروی(ص)گردد.
سفارشهای اسلام درباره تجارت چنین است:
اول آگاهی، سپس عمل
در اسلام تجارت نیز مثل اعمال دیگر به پنج نوع تقسیم میشود:
1-واجب; مانند تجارتی که شخص برای تامین مخارج خودوخانوادهاش انجام میدهد. یا دادو ستدی که ترک آن، خطر اقتصادیبرای مسلمانان پدید میآورد.
2- مستحب; مانند تجارتی که برای جامعه مفید است.
3- مکروه; مانند صرافی، کفن فروشی و ذبح حیوانات در صورتیکه شغل دائم باشد.
4- مباح; مانند معاملاتی که نه موجب زیان فرد یا جامعهاست، نه مورد احتیاج آنها.
5- حرام; مانند خرید و فروش مواد مخدر، مشروبات الکلی، ربا، نوارهای موسیقی مستهجن و آنچه موجب ضعف یا سقوط اسلام ومسلمانان شود.
انسان برای این که دربخش ممنوع تجارت قدم نگذارد و از بخشواجب و مستحب غافل نگردد، باید دستورهای اسلام دراین باره را بهخوبی بداند.
اصبغ بن نباته میگوید: بارها از امیرمومنان علی(ع)شنیدم کهمیفرمود: «اول آگاهی، سپس تجارت. »
حضرت این جمله را سه مرتبه تکرار میکرد: «یامعشرالتجار، الفقه ثم المتجر» ; به خداسوگند، رسوخ ربا در این امت از حرکتمورچهای برسنگ صاف بیصداتر است. تاجر فاجر است و فاجر درآتشاست، مگر تاجری که حق بگیرد و حق بپردازد.
آداب تجارت در اسلام :
در شرح لمعه آداب تجارت طی 24 دستور مورد بحث قرار گرفته است که به شرح ذیر می باشد :
1) برای تشخیص عقد صحیح از فاسد و پرهیز از ربا تاجر باید به احکام فقهی آگاهی داشته باشد.
2) تاجر باید بین متعاطین با عدل و انصاف و مساوات رفتار نماید به طوری که بین مُماکِسْ و غیر آن و همچنین بین شخص شریف و حقیر فرقی نگذارد، البته تاجر می تواند میان متعاطین به سبب دانش و تدین اختلاف قائل شود.
3) تاجر مکلف است چنانچه یکی از مشتریان از معامله اظهار عدم رضایت نموده معامله را اقاله یا تفاسخ نماید. در این صورت مورد حدیثی است از امام صادق (ع) که می فرمایند : هر بنده مسلمانی در تجارت برادر مسلمانش را ( که نادم است ) اقاله نماید خداوند در روز قیامت از خطای او نمی گذرد.
اما برای اقاله دو شرط اساسی وجود دارد : یکی اینکه : متعاطین از مجلس عقد متفرق شده و دیگر شرط عدم خیار نکرده باشند، بنابراین، اگر در معامله خیار فسخ شرط شده باشد نیازی به اقاله نخواهد بود.
4) تاجر نباید کالای خود را برای جلب افراد نا آگاه بیارآید البته آراستن کالا در غیر مورد مذبور و به طور معمول و مطلو باشد اشکالی نخواهد داشت.
5) هر گاه در متاع عیبی اعم از آشکار و نهان باشد فروشند باید آن را به خریدار اظهار نماید، البته چنین اعلامی کمال خیر خواهی و تمامیت ایمان تاجر است که نمی خواهد طرف معامله از روی جهل متضرر شود.
6) سوگند یاد کردن به هنگام خرید و فروش منع گردیده است. در این مورد رسول خدا ( ص) می فرماید : وای بر تاجر که تکیه کلامش به هنگام معامله (( نه به خدا )) و (( بلی به خدا )) باشد و نیز می فرمایند : که تاجر در داد و ستد 5 خصلت زیر را در خود حفظ کند :
1- ربا نگرفتن 2- سوگند نخوردن 3- عدم کتمان عیب کالا 4- تعریف نکردن کالا هنگام فروش 5- مذمت نکردن کالا هنگام خرید.
7) متعاطین می توانند در خرید و فروش تسامح و سهل انگاری نمایند به خصوص در خریدهایی که برای عبادت و اطاعت خداوند باشد چنین ایجاد تسهیلات باعث برکت و وفور نعمت را فراهم می سازد.
8)مشتری باید پس از خرید کالا 3 مرتبه تکبیر بگوید و همچنین شهادتین یا به عبارت دیگر وحدانیت خداوند تبارک و تعالی و رسالت نبی اکرم (ص) را بر زبان جاری سازد و سپس این جمله را بیان نماید : خداوندا، من این کالا را خریداری نمودم و از درگاه تو خواستارم که در این فضل و زیادی قرار دهی و نیز به سبب آن رزق و روزی که بدان نیاز دارم عطا کنی.
9) در تجارت باید اندازه سمن و مبیع معین و معلوم باشد در غیر این صورت و در حالت مجهول بودن مورد معامله به تجارت خلل وارد می شود.
10) در تجارت باید هیچ یک از بایع و مشتری کالای خود را نستاید و از متاکالای طرف مقابل مذمت نکند.
11) از جمله مستحبات است که تاجر از گرفتن ربح ( بهره ) از فرد مومن خودداری نماید در این مورد روایتی است از امام صادق ( ع ) : ربح گرفتن مومن از مومن حرام است ولی فقها آن ا به کراهت گرفته اند، مگر اینکه بیش از صد درهم باشد که در این صورت به اندازه مخارج روزانه از او سود بگیرد، یا اگر طرف معامله کالا را برای تجارت خریداری کند تاجر می تواند با رعایت ارفاق از او ربح اخذ نماید.
12) تاجر باید ب کسی ک وعد حسان و ارفاق داداست از او ربح اخذ نکند در این موردروایتی است از امام صادق (ع) : « هر گاه مرد بایع به مشتری بگوید که بیا با تو درمعامل با احسان رفتارمی کنم در این صورت ربح گرفتن از او حرام است.
13) دیگر از آداب نیک تجارت است که تاجر در ورود به بازار برای شروع تجارت سنیت به دیگران سبقت و پیشی نگیرد و سعی کند از تامین مخارج روزانه خود زودتر از سایر تجار به کسب خود خاتمه دهد و بازار را ترک کند. زیرا بازار پناهگاه شیاطین بوده و در آنجا دام کم فروشی و ربا، اجحاف به مردم گسترده شده است. اما برعکس، مسجد محل فرشتگان الهی است بایستی برای رفتن به آنجا تعجیل نمود و نیز سریعاً خارج نشد.
14) از جمله آداب حسنه تجارت، خود داری معامله با اشخاص پست و آنانی که در تجارت کالای کم ارزش و غیر معتنانه را محاسبه می کنند و یا افرادی که خوبی و بدی در حق آنان تاثیر نداشته به عبارت دیگر لا ابالی و بی مبالات هستند، می باشد.
ضمناً مستحب است که با محارضین ( کسانی که تجارت با آنها خیر و برکتی ندارد ) و مووفین ( کسانی که دارای نقص بدنی مانند : جنون و برص و… ) و کفار اهل ذمه ) و یا افرادی که اموالشان با حرام مخلوط است، معامله ننماید.
ولی قانون مذکور را نمی توان به کفار حربی و مسلمینی که به کفر محکوم گردیده اند مانند:خوارج، نواصب، و غلاه بستری داد.
15) تاجر نباید در وزن و پیمانه بی تفاوت باشد به نحوی که از لحاظ زیاد، و نقصانی منتهی به حرام گردد، بعضی گفته اند که چنین روش در تجارت کراهت دارد.
16) تاجر نباید در حین ندای منادی نرخ کالا در بازار را افزایش دهد. در این مورد امام علی (ع) می فرماید : به هنگام ندای منادی در بازار افزایش قیمت حرام است مگر پس از سکوت منادی که در این صورت چنین افزایشی حلال خواهد بود.
17) دیگر از آداب تجارت خود داری از معامله در فاصله بین طلوع خورشید است زیرا نبی اکرم (ص) تجارت در طول مدت مذکور که مختص دعا و خواسته های مادی و معنوی از خداوند است را نهی فرموده اند.
18) تاجر نباید در معامله برادر مومن خود مداخله نماید کراهت و حرمت این عمل وقتی است که شخص ثالثی در انجام معامله ای که بین طرفین توافق شده و یا نزدیک به تراضی می باشند اقدام نموده و معامله را بر هم زند مگر اینکه شخص اخیر از جریان توافق آگاهی نداشته باشد.
19) مکروه است کسی از اهالی شهر در متاعی که از ده به سوی شهر سرازیر می شود جلو رود و برای فروش قبول وکالت کند به این عنوان که کالا را بیش از خواسته صاحبش به فروش رساند.
20) در صورت موجود بودن شرایط زیر نباید از وسایط نقلیه حامل کالاهای تجاری که از شهری به شهر دیگر حمل می شود پیشواز گردد :
– فاصله کاروان تا شهر بیش از 4 فرسخ نباشد
– قصد و نیت پیشواز کنندگان عرضه و تقاضای کالا باشد.
– افراد کاروان از نرخ های کالا در شهر بی اطلاع باشند.
– ولی اگر فاصله کاروان تا شهر بیشتر از 4 فرهنگ بوده و یا افراد کاروان از نرخ کالا در شهر آگاه باشند در این صورت برای معامله پیشواز کنندگان کراهتی در بین نیست.
21) خود داری از احتکار و آن عبادتست از منع جمع آوری و نگهداری و حبس آذوقه مورد نیاز مردم به قصد افزایش قیمت آنها.
ارزاقی که انباشتن آنها احتکار محسوب می شده است عبارتند از : گندم، جو، خرما، کشمش، روغن زیتون، نمک.
بدیهی است که با گذشت زمان که ما یحتاج مردم به موازات آن تغییر کرده است با تشخیص اهل خبره می توان لیستی از آنها تهیه کرد و به اطلاع حاکم شرع جهت جلوگیری از احتکار رسانید. ضمناً انباشتن کالا وقتی احتکار محسوب می شود که در شهر کسی جهت عرضه، آن کالا را در اختیار نداشته باشد.
22) ازجمله آداب مذموم در تجارت اخذ ربا است که در این مورد قبلاً توضیح داده شد.
23) از آداب تجارت ترک اخذ سود به نسبت سرمایه است. مثلاً اگر کسی ده هزار تومان سرمایه داشته باشد و کالایی را بفروشد و به نسبت سرمایه 100 تومان سود مطالبه نماید عده ای ار فقها قائل به حرمت چنین تجارتی هستند ولی عده دیگر آن را مستحب می دانند.
24) دیگر از آداب تجارت، خود داری از معامله ای است که پس از وزن وکیل کالا مورد معامله قابل قبض نباشد. عده ای از فقها از جمله شیخ طوسی ( ره ) قائل به تحریم جنین معامله است ولی عده دیگر نهی راحمل به کراهت نموده اند.
در کتاب جامع عبای تجارت و کسب بر 5 قسم تقسیم شده است :
اول : تجارت و کسب واجب : آن وقتی است که تامین زندگی همسر و اشخاص واجب النفقه موصوف به تجارت باشد و مطلق تجارت که موجبات بقای نظام جامعه را فراهم می سازد واجب کفایی است.
دوم : تجارت و کسب سنت، و آن تجارتی است که به منظور وسعت بخشیدن به زندگی اهل و عیال و نفع رساندن به مسلمانان انجام پذیرد.
سوم : تجارت و کسب مکروه که مبادرت به آن مهر و شفقت و عواطف انسانی را تضعیف کرده و در بعضی موارد نیز شقاوت را در دل انسان تقویت می نماید مثل : بیع کفن ذبح و حیوانات و حجامت.
پنجم : خرید و فروش چیزهای نجس(تجارت و کسب حرام و آن تجارتی است که شامل وجه قبیح بوده. (عرفانی، 1374، 1-16 )
جریانات انحرافی در مسیر تجارت :
از جمله انحرافاتی که مکتب اسلام به طور جد با آن مقابله کرده است معاملات ربوی است.
مفهوم ربا
ربا در لغت به معنای فزونی و افزایش است و در اصطلاح فقهی نوعی اضافه و افزایش است که با شرایطی خاص یک طرف قرار داد از دیگری دریافت می دارد.
اقسام ربا
در فقه اسلام دو نوع ربا بررسی شده است :
1-ربای قرضی
2-ربای معاوضی ( معاملی )
ربای معاوضی
این نوع از ربا هنگام مبادله دو کالای هم جنس با یکدیگر و فزونی یکی از آن دو بر دیگری رخ می دهد بنابراین برای مثال اگر یک کیلو گندم با دو کیلو گندم دیگر، یا یک کیلو گندم با یک کیلو گندم و مبلغی پول ضمیمه مبادله شود، وجود اضافه، موجب ربوی شدن معامله می گردد و نقد یا نسیه بودن معامله در آن تفاوت نمی کند.
در فقه اسلامی برای تحقق ربای معاوضی دو شرط ذکر شده است :
1- کالاهایی که با یکدیگر مبادله می شوند از یک جنس باشند.
2-خرید و فروش کالاها به کمک پیمانه وکیل یا توزین صورت گیرد.
بنابراین اگر کالاهای مورد مبادله از یک جنس نباشند یا از توزین و پیمانه در خرید و فروش آنها استفاده نشود و به صورت شمارشی ( معدود ) یا متری و… خرید و فروش شوند مشمول این حکم نیستند و می توان آن ها را مبادله کرد.
توجه به دو نکته خالی از فایده نیست :
1-تحریم ربای معاملی موجب بطلان اصل قرار داد نمی شود و بنا بر نظر مشهور فقها تنها اضافه ای که در قرار داد قید گردیده یا یکی از طرفین دریافت کرده باطل است و باید برگشت داده شود.
2-این نکته نیز باید مورد توجه قرار گیرد که تحریم ربای معاوضی منافاتی با معاملات صحیحی که به صورت نسیه انجام می گیرد ندارد و در جای خود دلایل مربوط به آن را یاد آور می شویم، ولی آشنایی و به کارگیری قوانین و مقررات موضوعه می تواند جلو انحرافات بازرگانی را از مسیر طبیعی بگیرد. از این رو روایات فراوانی از پیشوایان دینی حکایت از لزوم فراگیری مسائل و قوانین بازرگانی دارد امیر مومنان علی (ع)به عنوان حاکم اسلامی روزها به بازار و محل تجمع بازرگانان سرکشی می فرمودند و آن ها را به فراگیری مسائل شرعی و بکارگیری آن ها سفارش می کردند.
قراردادهای بازرگانی
انسان ها از دیر باز برای جلوگیری از هر گونه نزاع و اختلاف در امور اجتماعی و به خصوص در فعالیت های اقتصادی، به انعقاد قرار داد پرداخته اند.
در شریعت اسلامی بسیاری از این قراردادها تائید یا تصحیح شده و پای بندی به آنها لازم شمرده شده است و در فقه اسلامی قرار دادهای مشروع و قانونی بررسی شده.
اقسام قرار داد
در یک دسته بندی کلی قرار دادها به دو دسته تقسیم می شوند : 1- لازم 2- جایز
قرار داد لازم آن است که طرفین تا پایان دوره تعیین شده در قرار داد ملتزم به آن باقی بمانند و بجز با توافق دو طرف قابل فسخ نیست. ولی در قرار دادهای جایز، امکان فسخ قرار داد از سوی هر یک از طرفین وجود دارد.
قرار دادها از نظر لزوم و جواز به پنج حالت تصویر می شوند :
1- قرار دادهایی که از سوی هر یک از دو طرف بدون رضایت طرف مقابل قابل برگشت نیست و لازم الاجرا است، مانند بیع بدون شرط.
2-قرار دادهایی که از سوی هر یک از دو طرف قابل برگشت و انصراف است، مانند مضاربه و وکالت.
2-قرار دادهایی که از یک طرف قابل فسخ است، مانند رهن که فقط رهن گیرنده می تواند عین مرهونه را یک طرفه بازگشت دهد.
3-قرار دادهایی که در آغاز قابل برگشت است ولی با گذشت زمان و به وجود آمدن شرایط خاص لازم الجرا می شود، مانند وصیت که قبل از فوت وصیت کننده قابل فسخ است ولی که بعد از فوت وی، وصی ملزم به اجرا و عمل به موارد وصیت شده است.
4-قرار دادهایی که در آغاز قابل برگشت نیستند ولی پس از مدتی در صورت عدم تحقق شرایط مذکور در قرار داد، قابل برگشت و فسخ می شوند، مانند بیع مشروط که ابتدا عقدی لازم است ولی با محقق نشدن شرط، قرار داد فسخ می شود، هر چند قرار داد بیع بر لزوم خود باقی است.
شرایط قرار داد
قراردادهای شرعی دارای شرایط و خصوصیاتی در اصل قرار داد، طرفین قرار داد، متعلق قرار داد ( آنچه به جهت آن قرار داد تنظیم شده است ) و تعهدات پس از انعقاد قرار داد می باشند که برخی از شرایط در همه آن ها به طور مساوی باید تحقق یابد و در برخی، شرایط خاصی باید به وجود آید و بدون توجه به شرایط مذکور، یا قرار داد باطل است و یا آثار حقوقی خاصی بر آن مترتب می گردد که در این قسمت به توضیح هر کدام می پردازیم :
قرار داد ( عقد )
قرار داد یا عقد، تعهدی است بین دو نفر یا بیش تر که در آن به توافق رسیده اند. در فقه اسلمی علاوه بر توافق مذکور برای انعقاد قرار داد ایجاب و قبول لفظی شرط شده است. یعنی یکی از طرفین قرار داد که توسط قانون معین می شود ابتدا رضایت خود را نسبت به مفاد قرار داد ابزار می دارد سپس طرف دیگر آن را قبول می کند، مثلاً در قرار داد بیع (خرید و فروش) ابتدا فروشنده رضایت خود را نسبت به فروش کالای خود به قیمت مذکور اعلام می کند و خریدار بلافاصله رضایت و تعهد خود را نسبت به پرداخت کالا یا مبلغ تعیین شده با لفظ حاکی از قبول ابزار می دارد.
ایجاب و قبول چه به صورت لفظی یا عملی شرط انعقاد قرار دادهاست و بدون آن از نظر حقوقی اثری بر قرار داد مترقی نمی گردد البته مشهور فقها ایجاب و قبول عملی را رد بیش تر قرار دادها پذیرفته اند و به زبان آوردن الفاظ حاکی از رضایت را در انعقاد قرار داد لازم ندانسته اند : مثلاً در خرید و فروش، پرداخت ثمن توسط خریدار و تحویل کالا توسط فروشنده، حکایت از انعقاد قرا داد و رضایت طرفین می کند. در اصطلاح فقهی اگر در معاملات ازایجاب و قبول لفظی استفاده نشود آن معامله را « معاطاتی » می گویند.
در روابط اجتماعی مورد تائید شرع علاوه بر قرار دادهایی که بین دو یا چند نفر منعقد می شود و مشروط به تعهد و توافق آن هاست، روابطی دیده می شود که صرف التزام یک طرف به انجام دادن تعهدی که به آن رضایت داشته است، کافی است. در اصطلاح فقهی این التزام « ایقاع» نامیده می شود و نیاز به قبول طرف مقابل ندارد. تسلط و اختیار افراد در ملک یا حق قانونی خود برای واگذاری به دیگری مبنای فقهی صحت چنین التزامی است، مانند وقف، وصیت، ابرا، اعراض و….
ایقاعات همانند عقود به دو دسته لازم و جایز تقسیم می شوند : برای نمونه وصیت یکی ازایفاعات جایز به شمار می آید. از این رو وصی تا زمان حیات وصیت کننده می تواند وصیت را نپذیرد و خود را عزل کند.
شرایط طرفین قرار داد
طرفین همه قرار دادهای شرعی باید دارای شرایط زیر باشند :
1-بلوغ : شرط بلوغ در طرفین قرار داد موجب عدم انعقاد قرار دادهایی است که توسط افراد نا بالغ انجام گرفته است مگر این که از طرف افراد بالغ مامور شده باشند. مشهور فقها معاملات جزئی توسط افراد نا بالغ و قرار دادهایی را که زیر نظر بالغین انجام می دهند صحیح دانسته اند.
2-عقل : قرار دادهای دیوانگان مورد تائید شرع و قانون نیست.
3-رشد : قرار دادهای افراد سفیه مشروع نیست. سفیه کسی است که تصرف او در اموالش عاقلانه نیست و نمی تواند منافع مالی خود را تامین کند.
4-توجه و قصد : قرار دادهایی که فاقد اراده جدی است و به انگیزه شوخی یا به سبب سهو و فراموشی منعقد می شود دارای اعتبار قانونی و شرعی نیست.
5-اختیار : قرار دادهایی که به اجبار و اکراه دیگری منعقد شده باطل است و از نظر شرعی و حقوقی لازم الاجرا نیست. ولی قرار دادهایی که از روی اضطرار بسته می شود از نظر فقهی باطل نیست.
6-عدم محجوریت قانونی : مالکیت افراد یا وکالت و ولایت آن ها، امکان انعقاد هر قرار داد شرعی و قانونی را به آن ها می دهد : زیرا در محدوده ملکیت افراد، حق تصرف و نقل و انتقال تا زمانی که قانون منع نکرده باشد و به دیگری آسیب نرساند باقی است. ولی اگر عواملی چون عدم بلوغ، سفاهت، افلاس، جنون، مرض موت و… عارض شود افراد، علی رغم بقای مالکیت شان، اجزه تصرف و انعقاد قرار داد را ندارند. در اصطلاح فقهی به این افراد محجور می گویند و در دوران محجوریت ولی یا حاکم شرع مسئولیت قرار دادها بر روی املاک آن ها را به عهده می گیرد.
موضوع قرار داد
موضوع قرار دادهای بازرگانی کالایی است که به موجب قرار داد به دیگری منتقل می گردد یا انجام دادن خدمتی است که به موجب آن برای دیگری تعهد می شود و باید دارای شرایط زیر باشد :
1-مالیت داشته باشد : یعنی در جریان مبادلات و داد و ستد مردم واقع شود و برای طرفین مبادله دارای ارزش مالی باشد. بنابراین اشیائی مانند هوا و نور خورشید و یا یک دانه گندم و.. نمی تواند موضوع قرار داد بازرگانی قرار گیرد.
2-معلوم و معین باشد : بر اساس این شرط قراردادهایی که در آن مقدار و خصوصیات موضوع قرار داد معلوم نباشد یا بین چند کالای دیگر مردد باشد فاقد ارزش شرعی و باطل است. البته در قرار داد صلح شرط معلومیت مقدار دقیق کالا برداشته شده است ولی معین بودن کالا لازم است.
3-قابل دسترسی و تحویل باشد : قرار دادهایی که طرف قرار داد قادر به تحویل موضوع آن ها نیست، یا به طور کلی دسترسی نیست مانند قرار داد فروش کالای مسروقه که اطلاعی از آن در دسترس نمی باشد یا فروش پرندگانی که از قفس پریده اند و فروشنده قادر به تحویل آن، نمی باشد، ممنوع و باطل است.
4-نقل و انتقال آنها ممنوع نشده باشد : انعقاد قرار داد در برخی از اشیا به دلیل عارض شدن شرایط جدید ممنوع است برای مثال در مورد ملکی که در گرو و رهن دیگری است مالک اصلی بدون اجازه از گروگیرنده، نیم تواند قرار داد جدیدی منعقد کند.
5-شرایط اختصاصی برخی از قرار دادها : برخی از قرارداد ها علاوه بر شرایط مذکور باید شرایط ویژه ای داشته باشند، مانند قرار داد مضاربه یا بیع سلف و.. که در قسمت انواع قرار داهای بازرگانی به آن ها اشاره خواهیم کرد.
تعهدات طرفین قرار داد
اساس قراردادها بر تعهدی است که طرفین قرار داد به آن ملتزم شده اند و در صورت عدم التزام به تعهدات، قرار دادها فاقد آثار حقوقی می گردند. تعهدات در قرار دادها به دو صورت است، گاهی به طور صریح در قرار داد ذکر می شود و گاهی بدون ذکر صریح، مورد پذیرش همگان قرار می گیرد، برای مثال در معاملاتب که به صورت نقدی انجام می گیرد تا زمانی که قیمت تعیین شده به صورت پول یا کالا پرداخت نگردیده و کالای مورد معامله تحویل خریدار نشده است آثار حقوقی نقل و انتقال و ملکیت جدید حاصل نیم آید، یا اگر شرایطی که در قرار داد بدان تعهد داده شده است محقق نگردد قرار داد قابل فسخ می باشد.
از این رو تعهدات نقش مهمی در انعقاد کامل قرار دادهای و اعمال آثار حقوقی دارد و مانع معاملات صوری و معاملاتی است که به زیان یک طرف است. در این جا بعضی از نقض تعهداتی را که موجب اختیار طرف مقابل برای فسخ قرار داد یا درخواست جبران از طرف دیگر می گردد یاد آور می شویم :
1-زیان بار بودن موضوع قرار داد ( خیار غبن ) : در صورتی که طرف قرار داد احساس کند که مغبون شده است و در هنگام توافق و انعقاد قرار داد به صورتی زیان دیده، به او این اختیار داده شده است که با ادعای خیار غبن قرار داد را فسخ کند یا شرایط قرار داد را تغییر دهد.
2-معیوب بودن موضوع قرار داد : معیوب بودن آنچه قرار داد بر روی آن بسته شده یکی از عواملی است که این اختیار ره به مشتری می دهد تا قرار داد را یکطرفه فسخ یا تقاضای ما به التفاوت کند. در اصطلاح فقهی به این اختیار، خیار عیب می گویند.
3-تخلف از شرایط مندرج در قرار داد ( خیار تخلف شرط ) : در قرار دادهایی که مشروط به شرایطی است اگر هر یک ازطرفین قرار داد به آن شرتیط عمل نکند، طرف مقابل می تواند قرار داد را فسخ یا او را وادار به انجام شرط بنماید. البته خیارات دیگری در فقه اسلامی مطرح شده است که در جای خود بررسی می گردد.
فعالیتهای اقتصادی حرام
آثارحقوقی برخی از قراردادهای بازرگانی در شریعت اسلام مورد پیرش قرار نگرفته و در فقه اسلامی تحت عنوان مکاسب محرمه معرفی شده است.
علاوه بر تحریم پاره ای از فعالیت های اقتصادی، حکومت اسلامی مانع انجام برخی زا آنها می شود و یا مجازات هایی را برای عاملین آن در نظر می گیرد. بررسی فلسفه تحریم این گونه فعالیت ها مجال دیگری می طلبد ولی به برخی از علل و حکمت های آن در ادامه مباحث اشاره خواهیم کرد. فعالیت های اقتصادی ممنوع متفاوت اند، در برخی از آن ها حرمت تکلیفی و وضعی هر دو و در برخی یکی از آنها وجود دارد که نمونه هایی از آن ها را در خلال مباحث آتی بر می شماریم.
انواع قراردادهای بازرگانی
در این قسمت در صدد بیان همه قرار دادهای شرعی نیستیم و به بیان قرار دادهایی که معمولاً بازرگانان از آنها بهره می گیرند بیان همه قرار دادهای شرعی نیستیم و به بیان قرار دادهایی که معمولاً بازرگانان از آن ها بهره می گیرند می پردازیم. این قرار دادها عبارتند از : بیع ( خرید و فروش )، مضاربه، جعاله، مشارکت، اجاره، مزارعه و مساقات.
1-بیع ( خرید و فروش )
بازرگانان، چه از سرمایه شخصی خود استفاده نماید و چه به صورت مشارکت با دیگران یا به عنوان عامل برای صاحبان سرمایه کار کنند، ناچار به استفاده از قرارداد بیع برای داد و ستدها می باشند. به جهت کاربرد وسیع این قرارداد توضیح انواع مختلف آن می پردازیم.
بیع از عقود لازم است و به سه صورت انجام می گیرد : نقدی، نسیه و سلف.
بیع نقدی
در اصطلاح فقهی به قراردادهایی که در آن از الفاظ ایجاب و قبول استفاده می شود و هر یک از فروشنده و خریدار، موافقت خود را به صورت کتبی و یا شفاهی اعلام و ابراز می دارند بیع عقدی گویند و به مبادلاتی که به صورت عملی و بدون ایجاب و قبول لفظی صورت گیرد بیع معاطات گویند.
اگر در قرارداد بیع سخنی از زمان پرداخت قیمت کالا توسط خریدار به میان نیاید معامله در حکم بیع نقد است و فروشنده پس از انعقاد قرارداد می تواند قیمت توافق شده را مطالبه کند. بنابراین در بیع نقدی کالای مورد مبادله و بهای آن، در زمان انعقاد قرارداد به طرف مقابل تحویل می گردد.
بیع نسیه
بجز در موارد محدودی مانند مبادلات نسیه طلا به طلا و نقره به نقره خرید و فروش نسیه در فقه اسلامی تجویز شده است تا خریدار فرصت بیش تری برای پرداخت قیمت کالاهای خریداری شده داشته باشد.
برخی درباره اضافه قیمتی که معمولاً در معاملات نسیه نسبت به معاملات نقدی دریافت می گردد، از آن جهت که شکل معاملات نسیه را هم مانند معاملات ربوی می سازد، بحث کرده اند.
در متون فقهی شیعه با توجه به شرایط و احکام مربوط، این افزایش در قیمت که به صورت پول یا کالا و یا ارائه خدمات دریافت می شود جایز و صحیح شمرده شده است. مبنای پذیرش افزایش بها در معاملات نسیه بر خلاف معاملات قرضی ربوی یکی از امور زیر مطرح شده است :
1-هزینه فرصت : فروشنده ای که کالای خود را به صورت نسیه می فروشد از فرصت هایی که در صورت نفروختن یا فروش نقدی آن برایش وجود داشته است صرف نظر کرده و برای جبران منافعی که در آن فرصت های می توانست به دست آورد، قیمت کالا را به صورت نسیه بیش تر از قیمت نقد آن تعیین می کند. البته این توجیه در قرض ربوی پسندیده نیست. زیرا پس از انعقاد قرار داد قرض، قرض دهنده مالک مال قرض داده شده نیست بلکه مالک ذمه است و رابطه او با مال قطع شده است. ولی قرض گیرنده به واسطه مالکیتی که پیدا می کند حق هر گونه تصرف در آن را داراست و از هزینه فرصت های آن می تواند استفاده کند.
2-امساک از مصرف : فروشنده کالا به صورت نسیه می توانست از فروش آن صرف نظر کند و خود شخصاً کالای مزبور را مصرف نماید یا با فروش نقدی آن، زمینه خرید و مصرف کالاهای دیگری را برای خود فراهم کند. اقدام به بیع نسیه این امکان را از فروشنده سلب نموده است و از نظر قانونی و حقوقی هیچ منعی برای جبران آن به وسیله افزایش بها وجود ندارد. در حقیقت می توان گفت این افزایش، پاداش امساک او از مصرف است.
3-ارجحیت زمانی : معمولاً حال بر آینده ترجیح داده می شود و عبارت فقهی « و لجل قسط من الثمن » حکایت از ارزشمندی زمان دارد. بنابراین، بهره مدت زمانی را که فروشنده از مزایای مال خود برخوردار نیست می تواند در قالب سود بیش تر و افزایش قیمت فروش، جبران کند.
در نظام اقتصاد اسلامی قرار داد بیع نسیه کاربردهای فراوانی دارد و یکی از راه های تامین سرمایه بازرگانی است ولی برخی از معاملات نسیه، ظاهر سازی برای فرار از رباست. لذا به منظور مصونیت از ربوی شدن معاملات باید در انعقاد قرار داد ها دقت شود، از این رو به بعضی از احکام آن اشاره می کنیم :
1-خریدار ضمن قرار داد بیع نسیه نمی تواند شرط کند که فروشنده پس از قرار داد، آن را به صورت نقد خریداری کند. هم چنین برای فروشنده چنین شرطی جایز نیست که مشروط بر فروش نقد به خودش، کالایی را نسیه بفروشد. ولی چنانچه به صورت شرط نباشد و پس از انعقاد قرار داد بار دیگر با هم توافق کنند مانعی ندارد.
2-پس از انقضای مدت قرار داد بیع نسیه، چنانچه خریدار قادر به پرداخت قیمت نباشد یا خواهان تمدید مهلت پرداخت شود فروشنده نمی تواند برای مدت اضافه (تاخیر ) اضافه بر مبلغ توافق شده چیزی مطالبه کند. ولی اگر قبل از موعد مقرر خریدار با توافق فروشنده مبلغ کم تری بپردازد بلا اشکال است.
3-فروش نسیه برخی از کالاها به هم جنس خود مانند فروش طلا به طلا و نقره به نقره ممنوع و حرام است و معمولاً انگیزه ای جز فرار از ربا در این گونه معاملات وجود ندارد. هم چنین در کالاهای هم جنس که با پیمانه و توزین مبادله می شوند بیع نسیه آن ها مشروط بر برابری کالاها و عدم زیاده یکی بر دیگری است.
بیع سلف
بیع سلف عکس بیع نسیه است و در آن قیمت کالا نقدا و قبل از تحویل جنس پرداخت می گردد تا در زمان معینی کالای مورد نظر تحویل خریدار شود و در حقیقت پیش فروش کالاهایی است که بعد تولید می شود. در بیع سلف موارد زیر باید رعایت شود :
1-خصوصیات کیفی و کمی کالا در قرار داد ذکر شود، از جمله رنگ، جنس، وزن، متراژ، تعداد و…
2-زمان تحویل کالا دقیقاً تعیین گردد.
3-تمام قیمت کالا نقداً در مجلس انعقاد قرار داد به فروشنده تحویل داده شود.
4-زمانی را برای تحویل کالا معین کنند که به طور متعارف امکان تحویل در آن وجود داشته باشد.
از این قرار داد بر خلاف قرار داد بیع نسیه، تولید کنندگان بیش تر بهره می گیرند، زیرا یکی از بهترین شیوه های تامین سرمایه تولیدی است که به جای دریافت تسهیلات ربوی، تولید کننده می تواند بخشی از سرمایه مورد نیاز را از خریدار، قبل از تولید کامل دریافت دارد و در واقع علاوه بر تامین سرمایه، اطمینان کاملی به بازار فروش برای کالایش به دست آورد. از طرف دیگر بازرگانان نیز با برنامه ریزی های مناسب، سرمایه خود را صرف خرید کالاهایی می کنند که پس از تولید از بازار فروش مناسبی برخوردار است و احتمال کمبود یا احتکار آن با این شیوه محدود می گردد.
نوع دیگری از قرار داد بیع به نام بیع کالی به کالی نیز در فقه اسلامی مطرح شده است که از نظر شرعی ممنوع و حرام است. این قرار داد به دو صورت منعقد می گردد :
1-کالای تولید نشده به صورت نسیه ( غیر نقد ) مبادله شود.
2-طلبی را که هنوز زمان پرداخت آن نرسیده است در برابر بدهی که در زمان آینده باید پرداخت شود قرار دهند ( بیع دین به دین )
هر دو صورت این قرار داد باطل است و در روایات از این قرار دادها نهی شده است.
1-مضاربه
مضاربه از جمله قرار دادهایی است که فقط در امور بازرگانی از آن استفاده می شود. در این قرار داد یک یا چند نفر سرمایه ای را در اختیار دیگری قرار می دهند تا او با آن به تجارت بپردازد و سود حاصل با درصدی که توافق می کنند، بین آن ها تقسیم می شود.
در نظام اقتصادی اسلام مضاربه یکی از بهترین راه های تامین سرمایه بازرگانی به شمار می آید و در روایات پیشوایان دینی به آن توصیه و تاکید شده است ولی برای بهره گیری مناسب از آن توجه به نکات زیر لازم است :
1-مضاربه فقط در امور بازرگانی به کار می رود و برای فعالیت های تولیدی و صنعتی از قرار دادهای دیگر باید استفاده نمود که به آن ها اشاه خواهیم کرد.
2-مضاربه دارای دو رکن است : صاحب سرمایه و عامل. از این رو سرمایه صاحب سرمایه باید برای سرمایه گذاری و خرید و فروش کافی باشد و عامل نیز توانایی به کارگیری آن را داشته باشد.
3-بر اساس قرار داد مضاربه طرفین در سود حاصل با یکدیگر شریک اند، ولی ضرر و زیان به عهده صاحب سرمایه است و عامل در صورتی که تفریطی نداشته باشد در مواجهه با زیان تنها از حق الزحمه مدت زمانی که در این زمینه فعالیت کرده است محروم می گردد.
4-قرار داد مضاربه از زمان تحویل سرمایه به عامل شروع می شود. در فقه اسلامی پول و هر چیز دیگری که سرمایه به حساب آید می تواند به عنوان سرمایه مضاربه استفاده شود.
5-هزینه های اجرایی عملیات بازرگانی مانند نیروی انسانی، حمل و نقل، مالیات، انبارداری و.. از سرمایه برداشت می شود.
6-مضاربه عقدی است جایز بنابراین طرفین قرار داد می توانند یک طرفه قرار داد را فسخ کنند و با فوت یک طرف قرار داد فسخ می گردد و ورثه او تعهدی نسبت به آن ندارند.
7-سرمایه در قرار داد مضاربه به رسم امانت به عامل سپرده می شود. از این رو عامل مالک سرمایه نمی شود و به امانت و به امانت از سرمایه استفاده می کند. امانت بودن سرمایه آثار حقوقی فراوانی دارد از جمله این که سود در مضاربه – برخلاف قرض – مشروع و غیر ربوی است و از سوی دیگر، در صورت بروز اتفاق و صدمه دیدن سرمایه، چنانچه عامل کوتاهی نکرده باشد ضامن نیست.
8-سود در قرار مضاربه برای صاحب سرمایه و عامل به صورت قطعی تعیین نمی شود و پس از پایان قرار داد هر کدام سهم خود را از سود، مطابق نسبتی که قرار داد تعیین شده است، تحویل می گیرد.
3-جعاله
یکی دیگر از قرار دادهای بازرگانی که در امورتولیدی و صنعتی نیز کاربرد داردجعاله است. جعاله عبارت است از متعهد شدن شخص ( حقیقی یا حقوقی ) به پرداخت دستمزد معلوم در برابر انجام دادن عملی معین. قرار داد جعاله نیز دارای دو رکن است : جاعل و عامل. جاعل کسی است که ملزم به پرداخت حق الزحمه ( جعل ) است و عامل اجرا کننده مورد قرار داد است.
قرار داد جعاله هر چند اختصاص به امور بازرگانی ندارد و در امور بازرگانی کم تر استفاده می شود، به جهت قابلیت های زیادی که در آن وجود دارد می تواند کاربرد زیادی در امور اقتصادی داشته باشد، از جمله :
1-قرار داد جعاله به دو صورت عام و خاص منعقد می شود. در همه قرار دادهای اقتصادی طرفین قرار داد کاملا معلوم و مشخص اند ولی در « جعاله عام » ممکن است عامل، معین نباشند، برای مثال جاعل یا کارفرما به صورت عمومی اعلام می کند : هر کس این کالا را برای من به فلان قیمت بفروشد یا وسیله نقلیه گمشده مرا پیدا کند و… مبلغ معینی به پرداخت می گردد. پس از اعلام کارفرما هر کس خواسته او را عملی ساخت می تواند از پاداش ( جعل ) مذکور برخوردار شود.
2-جعل ( پاداش ) می تواند به صورت قطعی شناور، یا درصدی از سرمایه و… تعیین شود. در قرار داد جعاله دایره وسیع تری فرا روی کارفرما و عامل باز می گردد، زیرا عامل می تواند در سرمایه شریک شود یا درصدی از سود سرمایه را به خود اختصاص دهد، برای مثال بر اساس جعاله صاحب سرمایه می تواند با فرد خاص یا افراد متعدد، بر این توافق کنند که در صورت تحقق مقصود او، عامل به مدت معینی در سود حاصل سهیم باشد. برای نمونه سرمایه ای را در اختیار عامل بگذارد تا کارخانه تولیدی تاسیس و تولیدی را سامان دهی کند و در ازای اقدامات، عامل به مدت 10 سال 50% از سود کارخانه سهم ببرد.
1-جعاله را از ایقاعات دانسته اند. لذا تعهد کارفرما رکن اصلی این پیمان است و طرف مقابل تعهدی نسبت به انجام کار ندارد، ولی در صورت انجام می تواند جعل (پاداش) را درخواست کند.
2-این قرار داد در روابط اقتصادی که میزان کار در آنها معلوم نیست کاربرد بیش تری دارد زیرا کارفرما کار مورد نظر را بدون توجه به خصوصیات و توانایی های عامل درخواست می کند و افراد با توانایی بالاتر ممکن است در زمان کم تری آن را انجام دهند، بر خلاف قرار داد اجاره که در نیروی انسانی معمولاً ساعات مشخص و مقدار کار معینی در قرار داد ذکر می گردد.
3-قرار داد جعاله از قراردادهای جایز است و از سوی طرفین (جاعل و عامل) قابل فسخ است ولی در صورتی که عاملی انجام عمل را به عهده بگیرد اگر رها کردن او به ضرر و زیان صاحب سرمایه (جاعل) بینجامد طبق قاعده لا ضرر باید و زیان او را جبران کند.
4-شرکت
یکی از اقسام شرکت، شرکت عقدی است که عبارت است از بستن قرار داد برای به کار اندازی سرمایه مشترک در فعالیت اقتصادی.
شرکت عقدی (قراردادی) از زمره قراردادهایی است که امور بازرگانی و تولیدی کاربرد زیادی دارد و معمولاً سرمایه گذاری های بزرگ از عهده یک نفر و با سرمایه شخصی ساخته نیست و در موقعیتی که تسهیلات ربوی نیز ممنوع و مورد پذیرش نیست یکی از راه های مناسب برای تشکیل سرمایه و سرمایه گذاری در تولید یا توزیع (بازرگانی) انعقاد قرار داد شرکت است.
امتیازات شرکت
1-همه شرکا در سود و زیان با یکدیگر شریک اند و بر خلاف عقد مضاربه زیان تنها متوجه صاحب سرمایه نیست.
قرار داد شرکت جایز است و در صورت مقرون به صرفه نبودن یا احساس نیاز به سرمایه، قابل فسخ است.
اقسام فعالیت های اقتصادی حرام
فعالیت های اقتصادی ممنوع به چهر دسته کلی تقسیم می شوند :
الف)مبادله کالا و خدماتی که قرار داد اقتصادی بر روی آنها منعقد نمی گردد : موضوع قرار داد چنانچه شرایط لازم را دارا نباشد انعقاد قرار داد بر روی آن بی حاصل و گاه موجب پیگرد قانونی است. در این قسمت برخی از کالاها و خدماتی را که مبادله آنها از این جهت ممنوع شده است نام می بریم.
1-کالاهای نجس و ناپاک که دارای منافع مثبت و حلالی نیستند مانند مشروبات الکلی و…
2-اشیایی بی ارزش مانند حشرات
3-کالاهای مخل به سلامت، مانند مواد مخدر
4-خدمات مضر به جامعه مانند تألیف، چاپ و انتشار کتاب های انحرافی که در جامعه تاثیر سوء می گذارند(کتب ضاله ) یا اشتغال به فعالیت های هنری غیر مشروع مانند موسیقی و غنای ممنوع یا استفاده از آلات لهو و لعب و به طور کلی کارهای فکری و هنری انحرافزا که هر گونه کسب در آمد از این طرق ممنوع و حرام است.
ب) فعالیت های اقتصادی غیر قانونی و ناصحیح : انعقاد پاره ای از قرار دادها هر چند از نظر موضوع قرار داد بدون اشکال است ولی از آن رو که موجب بهره برداری های ناصحیحی می گردد در فقه اسلامی ممنوع و حرام قلمداد شده. از جمله این قرار دادها، فروش سلاح به دشمنان و مهاجمان به کشور اسلامی است. در این قسم از قرار داد آنچه باعث حرمت و ممنوعیت انعقاد قرار داد شده است موضوع قرار داد، یعنی اسلحه و تجهیزات جنگی نیست، زیرا این تجهیزات را به سایر مسلمین یا به غیر مسلمانان در غیر زمان جنگ می توان فروخت، ولی از آن جهت که فروش این ها نوعی کمک به دشمن و معاونت به ظلم به حساب می آید تحریم شده است. هم چنین انعقاد قرار داد و فروش مواد اولیه به تولید کنندگانی که فروشنده می داند با آن ها کالاهای ممنوع تولید می کنند و به وسیله آن ها خریداران و سایر استفاده کنندگان مرتکب جرم، خلاف و گناه می شوند، معاونت و همیاری بر گناه تلقی می گردد و در آمد حاصل از آن ها جزء مکاسب محرمه محسوب می شود.
ج) قرار داد ارائه خدمات نامشروع : در کتب اقتصادی اسلام بین اقتصاد و اخلاق جمع شده است و احکام و مقررات اقتصادی، اخلاقی نیز هستند از این رو اهدافی که مکتب اقتصادی در صدد تحقق آن هاست با توجه به ارزش های اخلاقی قابل تحقق اند. در مکتب اقتصادی اسلام برای تحقق عدالت اجتماعی و امنیت اقتصادی برخی از شیوه های رایج یا آزاد در سایر نظام های اقتصادی ممنوع و هر گونه کسب درآمد از این طریق حرام دانسته شده است. از این جمله است همیاری با ستمگران با رائه خدماتی چون رانندگی، نویسندگی، کار پردازی، مقاطعه کاری که به دلیل تقویت دشمن و همیاری آن ها ممنوع است.
د) شیوه های نامشروع کسب درآمد : در مکتب اقتصادی اسلام بعضی از شیوه های کسب درآمد منع شده است، از جمله قمار بازی، رشوه خواری و معاملات ربوی. این دسته از مکاسب محرمه ممکن است در بسیاری از قراردادهای اقتصادی بروز کند.
اصول کلی و پاره ای از دستور العمل های اجرایی برای انجام دادن تجارت در متون فقهی :
1-پرهیز از احتکار
احتکار در لغت به معنای نگهداری کالاهای مورد نیاز جامعه به امید گران شدن آن هاست و در اصطلاح فقهی نگاهداری و انبار کردن آذوقه به منظور بالا رفتن قیمت آن است.
فقه اسلامی احتکار را ممنوع و حرام دانسته است و برخی از فقها نگهداری آذوقه مردم و احتکار آن را هر چند اکنون مورد نیاز نباشد و مردم در سختی و مشکل نباشند – مکروه دانسته اند و در صورت ضرر و دشواری برای جامعه اسلامی حکم به تحریم آن داده اند.
مسائل مربوز به احتکار را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد :
الف) احتکار در مورد انبار کردن کالاهایی است که برای فروش و توزیع تهیه شده ولی کالاهایی که برای مصرف سالانه یا به منظور اتفاق نگاهداری می شود مشمول حکم احتکار نیست. برخی روایات اقدام به تهیه مایحتاج زندگی را ممدوح و مستحب دانسته و دلیل آن را آرامش خاطر و توانایی کمک رسانی با سایر همنوعان در مواقع اضطرار ذکر کرده است.
ب) واژه احتکار در مورد کالاهایی به کار رفته است که آذوقه مردم برای امرا معاش می باشد و همه فقها کالاهایی چون گندوم، جو، خرما، کشمش و روغن را ذکر کرده اند و در بعضی از فتاوا روغن زیتون و نمک نیز آمده است. بنابراین انبار کردن و نگهداری سایر کالاها – گرچه در بعضی موارد در احتکار است – در ابواب دیگر فقه بررسی می شود.
ج) برخی از نویسندگان، احتکار و انحصار را مترادف دانسته اند، در صورتی که احتکار مربوط به توزیع است و مباحث انحصارات معمولاً در تولید یا خرید مطرح می شود و در انحصار در فروش نیز چیزی جدای از نگهداری و انبار کردن کالای تولید دشه است. گفتنی است مباحث انحصارات را به طور مستقل تحت همین عنوان در مباحث بازار در اقتصاداسلامی مطرح نموده اند.
د) حاکم اسلامی احتکار کننده را به عرضه کالاهای احتکار شده به بازار وامیدارد. چنانچه عرضه کالاها، نیاز مصرف کنندگان و خریداران را تامین نماید و کمبود کالا در بازار مرتفع شود دولت اسلامی در تعیین قیمت دخالتی نمی کند و قیمت فروش کالاها به توافق خریداران با فروشندگان سپرده می شود. ولی اگر به هنگام عرضه، قیمتی پیشنهاد گردد که با قیمت بازار متفاوت است و قیمت پیشنهادی اجحاف در حق خریداران به حساب آید حاکم اسلامی اقدام به تعیین قیمت می نماید.
ه) کمبود کالا و خدمات در بازار به عوامل مختلفی بستگی دارد : اگر کمبود به صورت مصنوعی به بازار تحمیل شده باشد – مانند زمانی که کالا احتکار می شود – حاکم اسلامی برای جلوگیری از نوسان قیمت ها و اخلال در بازار، عواملی را که موجب کمبود مصنوعی شده اند به عرضه کالاهای احتکار شده وا می دارد و پس از عرضه به بازار، قیمت به صورت خودکار تعیین می گردد. در صورتی که محتکران حاضر به عرضه آن به قیمت بازار نشوند حاکم اسلامی تعیین قیمت می نماید. ولی اگر کمبود کالا و خدمات و افزایش قیمت ها ناشی از کمبود طبیعی کالا و خدمات یا عوامل تولید باشد –مثلاً به سبب خشکسالی یا حوادث غیر مترقبه عرضه کالاها محدود شده باشد – تعیین قیمت به عهده بازار خواهد بود. از این رو در برخی از حالات حاکم اسلامی اقدام به تعیین قیمت می کند و در برخی از تعیین قیمت سر باز می زند. هنگامی که از حضرت رسول اکرم (ص) تقاضای تعیین قیمت شد حضرت به سختی ناراحت شدند و قیمت کالاها را مربوط به پروردگار دانستند. از موضع گیری پیامبر اکرم (ص) می توان نتیجه گرفت که در مکتب اقتصادی اسلام مکانیزم تعیین قیمت به بازار سپرده شده است و چنانچه روند عملیات بازار دستخوش تغییر شود و عوامل بیرونی سوء استفاده کنند، حکومت اسلامی هدایت بازار را به عهده می گیرد.
2) پرهیز از خیانت
مکتب اقتصادی اسلام با هدف تامین امنیت اقتصادی، هر گونه فریبکاری و خیانت را در امور اقتصادی و بویژه در معاملات ممنوع کرده است. خیانت در روابط اقتصادی مصادیق متعددی دارد که به برخی از آنچه در فقه اسلامی ذکر شده است اشاره می کنیم :
الف ) غش : غش در لغت به معنای خلاف واقع جلوه دادن است، مانند مخلوط کردن کالاهای مرغوب با کالاهای غیر مرغوب.
ب) آرایش کالا یا محیط عرضه آن به صورتی که خریدار از ظاهر سازی فریب بخورد و به عیب کالا پی نبرد : در فقه اسلامی آرایشگرانی که موجب فریب و اشتباه دیگران می شوند به شدت نکوهش شده اند، به خصوص آرایشگرانی که برای فریب خواستگاران، عیوب بانوان را می پوشانند.
ج) تبلیغات دروغین ومبالغه در بیان کیفیت کالاها : دروغ نوعی خیانت است و جلو شناخت واقعیات را می گیرد. پیامبر اکرم (ص) فرمودند : « یا معشر التجار : ای تجارت پیشه گان ! عذری برای شما باقی نمانده و راه هدایت برایتان آشکار گشته است ( در معرض خطری بزرگ قرار گرفته اید که شما را به گناه می کشند ) در قیامت به صورت فاجران مبعوث می شوید مگر این که در گفتارتان صادق باشید.
د) کم فروشی : در قرآن کریم کم فروشان مورد عتاب قرار گرفته اند. در سوره مطففین می خوانیم : « وای بر کسانی که در هنگام خرید، کیل و وزن را اضافه می گیرند و هنگام فروش از کیل و وزن خود می کاهند » از این رو نه تنها از کم فروشی نهی شده است بلکه از مسلمانان خواسته شده است کیل و پیمانه خود را اضافه تر از حالت معمولی بگیرند. حضرت امام صادق (ع) فرمود : « لایکون الوفاء حتی یمیل المیزان » تا ترازو مایل نشده و اضافه تر نکشیده اید، حق ادا نشده است »
ه) ربا خواری : امکان آلوده شدن به معاملات ربوی در هر حال برای بازرگانان وجود دارد و مکتب اقتصادی اسلام به شدت رباخواری را مورد نکوهش قرار داده است.
3- اقدامات ناپسند
برخی از رفتارها در بازار مسلمین پسندیده نیست یا به طور کلی حرام و ممنوع شده است در این اقدامات بازرگانان یا واسطه های تجاری ظاهراً فریبی در میان نیست ولی صحنه سازی به گونه ای است که در نهایت به ضرر طرف مقابل تمام می شود یا وی نا خشنود می گردد : از جمله :
الف) تبانی بر گران فروشی : مکتب اقتصادی اسلام به دنبال روشی است که قیمت عادلانه را در بازار حاکم کند و هیچ گونه اجحافی به فروشندگان و خریداران نشود. بنابراین هر گونه تبانی صاحبان کالا بر گران فروختن غیر اخلاقی و گاه حرام شمرده شده است. عملکرد ائمه اطهار (ع) نیز حاکی از نپذیرفتن سودی است که از طریق به دست می آید.
ب) استقبال از کاروان های تجاری : یکی از روش هایی که افراد سود طلب به کار می گرفتند و اسلام آن را مورد نکوهش قرار داد « تلقی رکبان » یااستقبال از کاروانهای تجاری است.
این افراد معمولا به انگیزه در اختیار گرفتن بازار کالایی، یا به عنوان واسطه برای انحصار گران، به پیشباز کاروان ها می رفتند تا قبل از اطلاع آنان از قیمت بازار، کالاهایشان را به پایین ترین قیمت بخرند. البته گاهی نیز عکس این مطلب اتفاق می افتاد و این افراد چون می دانستند با عرضه کالاهای جدید امکان کاهش قیمت کالاهای آنان وجود دارد پیشنهاد قیمت بالاتری به کاروان های تجاری می دادند و به احتکار آن کالاها می پرداختند تا قیمت بازار در اختیار آن ها بماند.
اسلام با این تفکر و اقدام، مخالفت کرد تا عرضه و تقاضا از دخالت های ساختگی و مصنوعی مصون بماند و واسطه گری های غیر مفید از اقتصاد جامعه حذف شود.
ج ) واسطه گری غیر مفید : مکتباقتصادی اسلام مردم را به کار، تولید و ارائه خدمات مورد نیاز جامعه فرا خوانده است. این دعوت برای تولید برخی از کالاها، در بعضی حالات و بر افرادی که توانایی آن را دارند واجب شده است : مانند نانوایی، زراعت، تولید مایحتاج مردم و… برای تحقق این ان هدف و کار آیی آن، به مسئله توریع و تجارت نیز تاکید شده است ولی به واسطه گری غیر مفید نه تنها دعوت نشده بلکه در پاره ای از امور نهی شده است. از این جمله واسطه گری برای فروش کالاهای تولید شده توسط بادیه نشینان است که درفقه اسلامی تحت عنوان (بیع الحاضر للباد ) مطرح گردیده است. حکمت نهی از این واسطه گری ها را، علاوه بر توصیه به انجام دادن کارهای تولیدی، می توان در تاکید و توصیه اسلام به مصنوعیت نظام عرضه و تقاضا و مکانیزم آزاد قیمت ها جست و جو کرد، زیرا روستائیان و بادیه نشینان معمولا به کم ترین قیمت حاضر به مبادله می شوند و در کیل و میزان سهل گیرند و واسطه گران هر چند می توانند کالاهای آن ها را به بهای بیش تری بفروشند ولی علاوه بر امکان تبانی گروه از آنها با سایر فروشندگان اسلام رعایت حال مصرف کنندگات را نیز نموده است تا بتوانند در حالت عادی با قیمت مناسب تری کالاهای روستائیان را بخرند.
د) حرص، ولع و رقابت های بی جا : در مکتب اقتصادی اسلام بر چند نکته در مورد رفتار بازرگانان تاکید شده است :
1- معاملات آسان وهمراه با رعایت حقوق دیگران انجام گیرد، جه برکت الهی در این روش است.
2- فروشندگان به سود کم قانع باشند و خریداران از چانه زدن های بی مورد بپرهیزند.
3- فروشندگان به همه مشتریان به یک چشم بنگرند و با همه انصاف رفترا کنند.
4- به هنگام پشیمانی خریدار، حاضر به فسخ معامله (اقاله ) شوند.
5- کار خود را با دعا و نیایش و توجه و توجه به خداوند و آشنایی با دستورهای او آغاز کنند.
6- برخلاف افراد حریص از زود رفتن به بازار و دیر بازگشتن از آن بپرهیزند.
7- از معامله با افراد پست و دور از فرهنگ خودداری نمایند.
8- حتی المقدور از انتخاب مشاغلی که آقار سوء روانی دارد بپرهیزند، از جمله از صرافی، کفن فروشی، جواهر سازی، قصابی، خون گیری و… که در هر یک از این ها امکان سخت دلی یا آلوده شدن به معاملات ربوی و یا پستی کرا وجود دارد.
از مجموع موارد مذکور می توان دریافت که اسلام با پیوند اخلاق و اقتصاد در صدد رشد و تکامل مادی و معنوی انسان هاست. در همه حالات توجه به منعم و رزاق بودن خداوند، زندگی را آسان تر و شیرین می کند. بنابراین دلیلی برای حرص، طمع، رقابت بی جا و برنامه ریزی های سوء وجود ندارد و مسلمانان با رعایت قوانین و توصیه های اسلامی می توانند در عرصه داخل و خارج سرافراز و مستقل به زندگی خود ادامه دهند. البته بحث از مکانیزم و الگوهای اسلامی فرصت دیگری می طلبد.
ه) استفاده از شیوه های ناپسند : گاهی ظاهر قواعد و مقررات خوب است اما در پس آن شیوه هایی به کار گرفته شده که مورد قبول اسلام نیست. از این جمله :
1- نجش : نجش عبارت است از این که فروشنده افرادی را استخدام کند که هنگام مراجعه مشتری به دروغ داوطلب خرید آن کالا به قیمت بالاتر شوند یا به صورت رفاقتی این عمل را انجام دهند تا اشتیاق آنان به خرید موجب تحریک خریدار و پیش دستی او در خرید شود.
این عمل در فقه اسلامی حرام شمرده شده است. عمل مشابهی که از طرف خریداران ممکن است اتفاق افتد و خریداری به دروغ طلب خرید کالایی شود و قیمت پیشنهادی فروشنده را نپذیرد تا خریدار واقعی بتواند آن را با قیمت پایین خریداری کند نیز مصداق نجش شمده شده است.
1-ورود در معامله دیگران (دخول در سوم )به کعنای وارد شدن در معامله ای است که طرفین مشغول انجام آن می باشند.
2-ستایش کالای خود و نکوهش کالای دیگران
3-سوگند خوردن در معاملات
4-شکایت از محدودیت درآمد و سود. ( کرمی، پورمند، 1380، 79-111 )
مفاسد خوردن مال حرام :
خوراکی که انسان می خورد به منزله بذری است که در زمین ریخته می شود، پس اگر آن خوراک پاکیزه و حلال باشد اثرش در قلب که به منزله سلطان بدن است، بصورت رقت و صفا ظاهر می شود، در این صورت از اعضاء و جوارح جز خیر و نیکی تراوش نمی کند.
اما اگر خوراک پلید و حرام باشد قلب را کدر و تیره می نماید در این صورت قساوت و ظلمت، دل را فرا می گیرد و امید خیری به او نخواهد بود و پند و اندرز در آن اثر نمی کند. همانگونه که غذای فاسد و مسموم جسم انسان را بیمار می کند غذای حرام نیز روح انسان را فاسد می کند.
مصادیق مال حرام
مال حرام گاهی اوقات با مال حلال مخلوط می شود و آنرا تباه می سازد آنچه در ذیل آمده تنها شماری از مصادیق مال حرام است :
بهره وری ناحق از حق الناس، کم فروشی، کم کاری، غش در معامله، خیانت در بیت المال، غصب مال، سرقت، رشوه خواری، خرید و فروش حرام ( مسکرات و.. )، نپرداختن وام و قرض، نپرداختن زکات، نپرداختن خمس
رسول خدا (ص) می فرماید :
هرکس چهل روز حلال بخورد، خدای تعالی دل او را روشن می کند و چشمه های حکت را از دل و زبانش جاری می سازد.
رسول اکرم (ص) :
چیزی که بیش از هر چیزی مرا در مورد امتم بیمناک می کند کسبهای حرام، شهوت پنهان و ربا خواری است.
امام علی (ع) :
ای کمیل ! دل و زبان آدمی از غذا نیرو می گیرند و تغذیه می کنند پس اگر غذایی که استفاده می کنی حلال نباشد و از راه صحیح بدست نیامده باشد خداوند عالم تسبیح و سپاس تو را قبول نخواهد کرد. (رایحه 1، معاونت امر به معروف و نهی منکر)
راه های اثبات مشروعیت تجارت :
1-برخی از آیات قرآن بر وفای به عهد و قرار دادهای عقلایی در بین انسانها دلالت دارد و تجارت را یکی از راه های جلوگیری از تجاوز به حقوق دیگران دانسته است. این آیات به ضمیمه تعریفی که از تجارت ارائه شد، به روشنی سود بازرگانی را تجویز می کند، زیرا علاوه بر توافق طرفین و رضایت آنها اقدامات تجاری اصولاً به انگیزه سود آوری انجام می گیرد و این شیوه ی عقلایی مورد نکوهش یا مخالف شریعت قرار نگرفته است.
2- روایات فراوانی از پیشوایان دینی به دست ما رسیده است که علاوه بر تشویق مردم به حضوردرصحنه ی کسب و کار، از آنان خواسته تا رزق و روزی خود را در مبادله با دیگران جست و جو کنند و کار مبادلاتی را که سود بیشتری دارد یا عام المنفعه است انتخاب کنند.
از میان روایات مذکور به چند نمونه اشاره می کنیم :
امام صادق (ع) فرمودند : مردی نزد رسول خدا (ص) از حرفه ی خود شکایت کرد. حضرت فرمودند : به خرید و فروش کالاهای مختلف بپرداز و از هر کدام که سود بیشتری داشت ادامه بده.
در این روایت پیامبر اکرم (ص) به لزوم سود آوری در مبادله و کسب و کار تصریح کرده اند و حتی به انتخاب سود آورترین آنها توصیه می فرمایند.
امام کاظم (ع) فرمودند : « من طلب هذا الرزق من حله لیعود علی نفسه و عیاله کان کالمجاهد فی سبیل ا… » کسی که روزی حلالی به دست آورد تا آن را در امور زندگی خود وخانواده اش خرج کند عملش مانند جهاد در راه خدا ارزشمند است.
این روایت کسب رزق حلال را عبادت شمرده است و بازرگانی یکی از راه های کسب رزق حلال و تحصیل سود مناسب است.
4-علاوه بر توصیه و تاکید آیات و روایات سیره ی عقلا نیز بر این مسئله بوده و شارع مقدس با آن مخالفت نکرده است. از این رو سودی که به طور متعارف و با توافق افراد در خلال فعالیتهای بازرگانی به دست می آید مشروع، قانونی و عقلایی است.
5-با توجه به مطالب یاد شده مشروعیت اصل تجارت و سودی که در خلال آن حاصل می آید محرز و مسلم است. بازرگانی مانند بسیاری از امور دیگر در مکتب اقتصادی اسلام وسیله ی دستیابی به اهداف عالی است و رعایت نکردن چارچوب های شرعی احکان انحراف از مسیر دست یابی به این اهداف را فراهم می سازد.
اهمیت تجارت، در روایات:
امام صادق علیه السلام میفرمود: ترک التجاره نقیص العقل» رهاکردن تجارت عقل را ناقص می کند
و در جایی دیگر فرمود:«هر کس تجارت را رها سازد دو سوم عقلش رفته است. مگر نمی دانید که کاروانی از شام آمد و رسول خدا با آن کاروان معامله ای کرد و با سودی که به دست آورد، همهی قرضهایش را پرداخت؟»
روزی امام صادق علیه السلام در ایام حج، جویای احوال یکی از یارانش شد. به امام گفتند:«او تجارت را رها ساخته است و سرمایه و استطاعت مالی برای انجام حج ندارد.
امام فرمود:«تجارت را رها نکنید که خوار و ذلیل میشوید. تجارت کنید تا خداوند به شما برکت دهد.
با بررسی مجموع روایات موجود در روایات، چنین نتیجه میگیریم که اسلام میخواهد انسان از تلاش و فعالیت در زمینه مسائل تجاری و معاملات اقتصادی هرگز از پا ننشیند. همچنین نظر اسلام این است که سرمایهها، به صورت متراکم و بیاستفاده، در یک جا متمرکز نشود و با جریان پیدا کردن سرمایه، رونق و رشد اقتصادی در جامعه اسلامی افزایش یابد.
از دیدگاه اسلام، تجارت و معاملات مالی و اقتصادی، مایه شکوفایی اندیشه و عقل نظری و کاربردی فرد و جامعه نیز خواهد شد، و بر همین اساس است که رها ساختن تجارت، رکود و خمودی عقل را به دنبال دارد.
فاذا قضیت الصلوه فانتشروا فیالارض وابتغوا من فضلاللهواذکرواالله کثیرا لعلکم تفلحون
وقتی نماز جمعه برگزار شد، در زمین منتشر شوید و در طلب روزیبه داد و ستد بپردازید و خدا را بسیار یادکنید. امید استرستگار شوید
واخرون یضربون فیالارض یبتغون من فضل الله
و برخی برای تجارت سفر میکنند(و)از کرم خدا روزیمیطلبند.
عبدالله بن مسعود میگوید: پیامبرگرامی اسلام(ص)فرمود: «هیچکس نیست که برای تجارت طعامی را از شهری به شهر دیگر از شهرهایمسلمین ببرد و آن را به قیمتخودش بفروشد، مگر این که جایگاهشنزد خداوند چون مقام شهید خواهد بود. » سپس این آیه را تلاوتکرد: (و اخرون یضربون فیالارض یبتغون من فضل الله…
امام صادق(ع)میفرماید: نه دهم درآمد، در تجارت است.
امیرالمومنین(ع)میفرماید: تجارت کنید، چون تجارت باعث میشوداز آنچه در دست مردم است، بینیاز گردید.
ابیعمارهبن طیار میگوید: به امام صادق(ع)عرض کردم: ورشکستشدم; تمام سرمایهام را از کف دادهام و اهل وعیال بسیار دارم.
امام صادق(ع)فرمود: برو مغازهات را باز کن، بساط بگستر، ترازو بگذار و در انتظار روزی پروردگارت باش.
رفتم، مغازه را بازکردم، بساط گسترانیدم و ترازو گذاشتم. مغازهداران همسایهام از این که هیچ کالایی درمغازه ندارم، متعجبشدند. در این هنگام، مردی آمد و گفت: پیراهنی برایم خریداریکن.
پیراهنی برایش خریدم و پول آن را گرفتم. سپس مرد دیگریمراجعه کرد و…
آنگاه شخص دیگری آمد و گفت: اباعماره! دو عدل کتان دارم. آیاآن را از من میخری تا یکسال دیگر پول آن را بپردازی؟
گفتم: آری، بیاور.
کتانها را آورد و نسیه از او خریدم.
پس از آنکه اورفت، یکی از بازاریان آمد و گفت: اباعماره! اینها چیست؟
گفتم: کتان است.
گفت: نصف آن را نقد میخرم.
پذیرفتم و پول آن را دریافت کردم. آن پول و بقیه کتانها تایکسال نزد من بود. از آن پول لباسهایی خریدم و فروختم تا اینکه دوباره یکی از تجار معروف شدم.
در اهمیت تجارت همین بس که امام صادق(ع)نیز برای تجارتسرمایهگذاری میکرد. محمد فرزند غدافر از پدرش این گونه نقلمیکند:
امام صادق(ع)1700 دینار به من داد و فرمود: با این پول برایمن تجارت کن; من رغبتی به سود آن ندارم. هرچند سود معاملات دوستداشتنی است، ولی میخواهم خداوند متعال مرا در حال کسب ببیند.
پس ازمدتی، به حضرت عرض کردم: برای شما تجارت کردم و صددینارسود به دست آوردم.
حضرت بسیار خوشحال شد و فرمود: برسرمایهام بیفزای.
این مال نزد پدرم بود تا از دنیا رفت. امام صادق(ع)برایمنوشت: خداوند از ما و شما بگذرد. 1800 دینار از مال من نزدپدرت بود، اکنون آن را به عمربن یزید بده.
دفتر حساب پدرم را نگاه کردم، درآنجا نوشته بود: از مالابوموسی امام صادق(ع) 1700 دینار نزد من است تا با آن تجارتکنم. با تجارتی که انجام دادم صد دینار سود به دست آمد. عبدالله بن سنان و عمربن یزید از این امر آگاهند. ( بحار الانوار، ج 16، ص 22 ) ( بحار الانوار، ج 41 ، ص 104 )
تجارت و رشد عقل اجتماعی
امام صادق(ع)چنان به تجارت اهمیت میداد که ترک آن را موجبنقصان عقل میدانست و میفرمود: خرید و فروش را ترک نگویید; زیراترک آن از بین برنده عقل است.
آن حضرت همچنین فرمود: تجارت موجب رشد و شکوفایی عقل میگردد.
امام صادق(ع)ثروتمندان بینیاز از تجارت را نیز بدین امرسفارش میکرد. معاذ عبا فروش میگوید: امام صادق(ع)به من فرمود: معاذ! چرا تجارت را ترک کردهای؟ آیا ناتوان شدهای یا بدان بیرغبتی؟
گفتم: نه ناتوانم و نه بیرغبت.
امام فرمود: پس چرا تجارت را رها کردهای؟!
گفتم: در این زمان که قتل ولید اتفاق افتاده، منتظر دستورشمایم. من ثروت بسیار دارم. به اندازهای که فکر نمیکنم تازندهام بتوانم همه آنها را مصرف کنم.
امام فرمود: تجارت رارهانکن; زیرا عقل را ازبین میبرد. برایاهل و عیالت تلاش کن و از این که آنها برایت بکوشند، برحذر باش.
از این احادیث درمییابیم، تجارت فقط برای افزایش ثروت نیستبلکه وسیلهای برای رسیدن مردم وجامعه به نیازهایشان است;درسایه این کار عقل اجتماعی مردم شکوفا میشود و افکار واهی وآسایش طلبی از آنها دور میشود.
بخور تاتوانی به بازوی خویش که سعیتبود در ترازوی خویش چومردان، ببر رنج و راحت رسان مخنثخورد دسترنج کسان خدا را برآن بنده بخشایش است که خلق ازوجودش در آسایش است.
دادوستد پیامبر اکرم(ص)
اسباط بن سالم میگوید: امام صادق(ع)از احوال معاذ کرباس فروشپرسید. گفته شد: او تجارت را رها کرده است. حضرت دو بار فرمود: «رفتاری شیطانی انجام داده است; زیرا هر که دادو ستد راترکگوید، دوسوم بینش اجتماعیاش را از دست داده است. آیا نمیداندرسول خدا(ص)هنگامی که کاروانی از شتران شام رسید، از آنان جنسخرید، با آن دادوستد کرد، سود برد و قرض خود را پرداخت؟
نظارت امام علی علیه السلام بر بازار مسلمین
امام باقر علیه السلام فرمود:« از برنامههای حکومتی امیرالمومنین علی علیه السلام این بود که هر روز صبح در حالی که تازیانهای روی شانهاش بود (تازیانهای دو سر به نام سیبه) در بازارهای کوفه میگشت، بر سر هر بازاری میایستاد و با صدای بلند میفرمود:« ای گروه تاجران! قبل از هر کار از خدا طلب خیر کنید و با آسان گرفتن در معاملات، برکت بجویید؛ دل خریداران را به دست بیاورید و با حلم و بردباری، خود را زینت بخشید؛ از دروغ و سوگند و ظلم بپرهیزید، با مظلومان به انصاف رفتار کنید و به ربا نزدیک نشوید. »
آنگاه با خواندن آیهای از قرآن کریم، بازاریان را به رعایت عدالت در معاملات توصیه میکرد و با خواندن دو بیت شعر، آنها را نسبت به عاقبت ناگوار گناه و حرامخواری آگاه میفرمود. بازاریان نیز سخنانش را گوش میکردند و سپس میگفتند:« ای امیرالمومنین، آنچه گفتی شنیدیم و فرمان میبریم. »
امام صادق علیه السلام نیز در روایتی میفرماید:« روزی امام علی علیه السلام در بازار از کنار دکان قصابی رد میشد که شنید زنی در حال خرید گوشت، به قصاب میگوید کمی بیشترش کن. امام به قصاب فرمود:« گوشت بیشتری به او بده که این کار، مایه افزایش برکت است. » ( بحارالانوار، ج 41، ص 104، حدیث 5 )
سفارش امیرمومنان(ع)به حمایتبازرگانان
امیرمومنان علیابن ابیطالب(ع)در فرمان خود به مالک اشترمیفرماید: درباره بازرگانان و صاحبان صنایع توصیه میکنم کهباآنان به خوبی رفتار کنی، چه گروهی که سرمایهشان را در شهر ودیار خود و چه آنها که در خارج از محل زندگیشان به تجارت و رفتو آمد میپردازند; زیرا آنها آنچه مردم نیازمندند، از نقاط دوردست فراهم میآورند.
بازرگانان از این جهت که خدمات مفیدی انجام میدهند ونیازمندیهای مردم را از نقاط دور دست فراهم میآورند، در اسلاممحترمی و مورد حمایتند.
البته برخی از مبادلات، هدفی سود جویانه دارد; برای مثال درتجارت سرمایهداری گاه انتقال مالکیتبه دفعات در خصوص یک کالاانجام میشود، بدون این که واسطهها کار تولیدی و یاخدماتیدرباره کالا انجام دهند. اسلام این نوع سودجوییها را محکوممیکند; زیرا با شرایط تجارت در اسلام منافات دارد. ابوحمزهمیگوید:
« سالته عن الرجل یتقبل العمل فلا یعمل فیه و یدفعه الی اخریربح فیه قال: لا»
از امام محمدباقر(ع)پرسیدم: مردی کاری را میپذیرد و بدونآنکه روی آن کاری انجام دهد باسود به دیگری میفروشد; چه حکمیدارد؟
حضرت فرمودند: چنین نشود.
درسهایی از وصیت نامه سیاسی – الهی امام خمینی ( ره ) :
آنچه در نظر شرع، حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است، به طور قطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول می باشند.
با کمال جد و عجز از ملت های مسلمان می خواهم که از ائمه اطهار و فرهنگ سیاسی، اجتماعی نظامی و اقتصادی این بزرگ راهنمایان عالم بشریت به طور شایسته و به جان ودل جان فشانی و نثار عزیزان پیروی کنند.
درباره مالکیت به دنیا ضد و نقیضی به چشم می خورد از جمله :
ثروت مداری : اصل اقتصاد است و فقط باید به آن پرداخت، این عقیده حتی دین و اخلاق را نیز زاییده ی نیازمندیهای اقتصادی می شناسد. مکتب کمونیسم حامی این نظریه است.
باطن مداری : باید به تقویت باطن پرداخت و به این منظور همه گونه توجه و پرداختن به حایل دنیایی از جمله اقتصادی را باید حقیر و نادیده انگاشت. هندوییسم و مکتب ریاضت از این نظر پیروی می کند.
از دیدگاه اسلام : باید به امور دینی در کنار امور اخروی توجه داشت : زیرا زندگی دارای دو بعد مادی و معنوی است، اقتصاد و عبادت، هر دو مورد عنایت خدا است ولی اصل آخرت است نه دنیا.
اصل حلال خواری : یکی از اصول مسلم اسلام اصل حلال خواری و پرهیز از حرام خواری است. غذای حلال و حرام در ساختار روحی آدمی موثر است و تاثیر تربیتی آن را نمی توان نادیده انگاشت. امام خمینی (ره) درفلسفه تاسیس حکومت اسلامی به این نکته توجه دارد.
مالکیت اسلامی و نظام اقتصادی اسلام دارای ویژگیهای مخصوص به خود است. مالکان در این نظام به عنوان وکیلان خدا در میان بشر مسئولیت سنگین رسیدگی را بر عهده دارند. سرمایه دار مسلمان آزاد نیست تا از راه کسب مال کند، آن را به هر گونه مصرف نماید و به دلخواه خود بیندوزد. محدوده ی عمل او در مدار قانون اقتصادی اسلام است و گرنه حاکم اسلامی اموال او را به عنوان ثروت نامشروع باز خواهد گرفت. ( مازندرانی، 1383، ص 83-84 )
امام خمینی (ره) : این مسلم است که از نظر اسلامی حل تمام مشکلات و پیچیدگیها در زندگی انسانها با تنظیم روابط اقتصادی به شکل خاصی حل نمی شود و نخواهد شد بلکه مشکلات را در کل یک نظام اسلامی باید حل کرد و از معنویت نباید غافل بود که کلید دردها است. ( صحیفه نور، جلد 4، ص 213 )
رشوه بیماری مهلک جامعه
در جوامع امروزی به سلامت و بهداشت جسمی جوامع بیش از هر چیز می اندیشند و به آن اهمیت می دهند و این کاری است بجا و با ارزش لیکن از آن مهمتر سلامت روحی و اخلاقی جامعه و در راس آن درستکاری کارگزاران و دست اندرکاران آن است که اگر چنین نباشد جامعه به هلاکت و نابودی کشیده خواهد شد.
یکی از عوامل بسیار مهم و خطرناک سقوط و زوال هر جامعه ای بیماری مهلک رشوه است.
رشوه خواری علاوه بر اینکه امنیت اقتصادی و حقوقی و اخلاقی جامعه را از بین می برد مانع بزرگی بر سر راه سازندگی و قانون مداری است. رشوه خواری وقتی در جامعه ای رواج پیدا کند حتی افراد شریف را هم وسوسه می کند و آنها را به فساد و تباهی و انحراف می کشاند و آنان را به دزدانی آبرو دار مبدل می سازد.
مضرات رشوه
رشوه چیزی است که انسان برای ابطال حق و یا احقاق باطل می پردازد.
رشوه رسیدن به خواسته از راه غیر قانونی است.
رشوه بجای توسعه اقتصادی به تخریب اقتصادی منجر می شود.
رشوه نیروهای فعال و تلاشگر جامعه را به هدر می دهد و آنها را تنبل و تن پرور و شکمباره بار می آورد.
رشوه درآمدی حرام است « و آثار لقمه حرام در اولاد ظاهر می شود »
رشوه امنیت اقتصادی، حقوقی و اخلاقی جامعه را از بین می برد.
رشوه باعث قانون گریزی و قانون شکنی و هرج و مرج می گردد.
رشوه چون خوره رشته های وحدت و حاکمیت جامعه را می خورد و از بین می برد.
در آیات و روایات رشوه خواری گناهی بزرگ است و به رشوه دهنده و رشوه گیرنده وعده جهنم داده شده است.
آیا رشوه گیرنده مالک آن می شود ؟
با توجه به آثار زیانبار لقمه حرام، شخص مسلمان هرگز دست به سوی حرام دراز نمی کند و از راه قمار، دزدی، تقلب، احتکار، گرانفروشی، ربا، زد و بندهای نامشروع، اشاعه فساد، تولید و فروش کالاهای فساد انگیز مثل مشروبات الکلی و همچنین رشوه خواری کسب ثروت نمی کند.
ثروتی که از این طریق بدست آید حرام است و شخص شرعاً مالک آن نمی شود و موظف است در صورتی که صاحبان آن اموال مشخص باشند به آنان برگرداند و در صورتی که مشخص نباشد از طرف آنان به عنوان رد مظالم به مستمندان بدهد.
در این مورد اگر علاوه براینکه صاحب اموال معلوم نیست مقدار اموال بدست آمده از طریق نامشروع هم معلوم نباشد باید خمس آن را در راه مصارف عامه که برای خمس تعیین شده پرداخت نماید.
به موجب قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری مصوب 1367، مجازاتهای شدیدی اعم از جریمه نقدی، انفصال موقت و دائم از مشاغل دولتی، استرداد وجه ماخوذه، حبس و شلاق در نظر گرفته شده است.
رسول اکرم (ص) فرمود :
از رشوه بپرهیزید که آن کفر صریح است و هرگز صاحب رشوه صاحب رشوه بوی بهشت را نخواهد شنید.
شیخ صدوق به اسناد خود از علی (ع) روایت کرده که فرمود :
هر والی و صاحب منصبی که در برابر نیازهای مردم برای خود دربان قرار دهد خداوند در روز قیامت در برابر او و نیازمندیهایش صاحب و دربان قرار می دهد و اگر هدیه ای بپذیرد حرام خواهد بود و اگر رشوه قبول کند پس به خدا شرک ورزیده است.
رسول اکرم (ص) :
چیزی که بیش از هر چیز دیگری در مورد امتم از آن بیمناکم این کسبهای حرام، شهوت پنهان و ربا خواری است.
( رایحه 3 معاونت امر به معروف و نهی از منکر )
جواز کسب
در زمان پیامبراکرم(ص)، حضرت به کسی که میخواست داد و ستدشروع کند، سفارشهایی میکرد و درباره آن از وی تعهد میگرفت.
عبدالله بن قاسم جعفری چنین نقل کرده است:
پیامبرخدا(ص)به حکیم بن حزام اجازه تجارت نداد تااین که ازاو چنین تعهدگرفت:
1- معامله کسی که از خرید جنس منصرف شود را فسخ کند.
2- کسی را که نتواند بدهیاش را بپردازد، مهلت دهد.
3- حق خود را کامل یا کمتر از آن بگیرد. (بیش از حقش دریافتنکند.
امام صادق(ع)میفرماید: پیامبراکرم(ص)فرمود: کسی که خرید وفروش میکند، باید از پنجخصلت دوری کند و گرنه، خرید و فروشنکند: ربا، قسم، مخفی نگهداشتن عیب کالا، عیب گرفتن ازکالا هنگامخرید و تعریف کردن هنگام فروش.
امام صادق(ع)همچنین میفرماید: امیرمومنان(ع)فرمود: کسی کهدستورهای اسلام درباره تجارت را نمیداند، اگر به کسب و تجارتبپردازد، به گونهای در ربا غوطهور میشود که خروج از آن بسیارمشکل است. هرگز کسی برای کسب در بازار ننشیند مگر اینکه عقلخرید و فروش داشته باشد.
تجارت یکی از ارکان مهم در زندگی انسان است که شکل اولیه آن با دادوستد کالا با کالا (پایاپای) صورت گرفته است. تجارت نیز همگام با پیشرفت علم و تکنولوژی در دنیای مدرن، روند رو به رشد سریعی داشته است به طوری که در سالهای اخیر توجه اکثر شرکتها و بازرگانان را به خود جلب نموده است. «بازاریابی شبکهای» یا همان تجارت الکترونیکی در فضای گستردهی اینترنت مورد استفاده قرار میگیرد به دلیل وجود امکاناتی برای تبلیغات و برقرار کردن ارتباطات مؤثر در سطحی گسترده و کمهزینه در دنیای نامحدود انترنت، شرکتهای تجاری اقدام به ارائه کالا و تبلیغات و خرید و فروشهای خود در این عرصهی جذاب و پردرآمد نمودهاند. در ادامه ضمن معرفی، به اختصار به مزایا و معایب یکی از شرکتها و کمپانیهایی که به صورت اینترنتی با نام «گلدکوئیست» مشغول بازاریابی است میپردازیم. سپس به فتوای جمعی از مفتیان جهان اسلام در رابطه با چنین شرکتهای هرمی با هر عنوانی که باشند خواهیم پرداخت. ( پایگاه اطلاع رسانی اصلاح )
تجارت اینترنتی به وسیلهی شرکتهای هرمی
تجارت یکی از ارکان مهم در زندگی انسان است که شکل اولیه آن با دادوستد کالا با کالا (پایاپای) صورت گرفته است. تجارت نیز همگام با پیشرفت علم و تکنولوژی در دنیای مدرن، روند رو به رشد سریعی داشته است به طوری که در سالهای اخیر توجه اکثر شرکتها و بازرگانان را به خود جلب نموده است. «بازاریابی شبکهای» یا همان تجارت الکترونیکی در فضای گستردهی اینترنت مورد استفاده قرار میگیرد به دلیل وجود امکاناتی برای تبلیغات و برقرار کردن ارتباطات مؤثر در سطحی گسترده و کمهزینه در دنیای نامحدود انترنت، شرکتهای تجاری اقدام به ارائه کالا و تبلیغات و خرید و فروشهای خود در این عرصهی جذاب و پردرآمد نمودهاند. در ادامه ضمن معرفی، به اختصار به مزایا و معایب یکی از شرکتها و کمپانیهایی که به صورت اینترنتی با نام «گلدکوئیست» مشغول بازاریابی است میپردازیم. سپس به فتوای جمعی از مفتیان جهان اسلام در رابطه با چنین شرکتهای هرمی با هر عنوانی که باشند خواهیم پرداخت.
• گُلدکوئیست چیست؟
میگویند گلدکوئیست، رؤیای ثروتمند شدن و تجارت از طریق اینترنت است. اما به صورتی کاملاً مخصوص، چند شرکت با نامها و نشانهای مختلف، تجارت اینترنتی میکنند که یکی از این نامها گلدکوئیست است. Guest به معنای جستجو و Gold به معنای طلا که به طور کامل به معنی جستجوگران طلا است.
شنیدهها حاکی از این است که دفتر مرکزی گلدکوئیست در هنگکنگ است و نزدیکترین دفتر نمایندگی آن به ایران در دبی است. کار آنانی که وارد شبکه میشوند فقط «بازاریابی» است و به این طریق مشتریهای زیادی را به این شبکه وصل میکنند. طرفداران چنین شرکتهایی بیشتر افراد متوسط جامعه یعنی کسانی که در رؤیای ثروتمند شدن هستند میباشند.
• شرایط رد و بدل شدن پول
تحقیقات نشان میدهد که این معامله توسط عدهای از افراد که دارای حسابهای ارزی و کارتهای اعتباری جهانی هستند، انجام میشود. به عبارتی بهتر؛ هیچ فعالیت پولی در شبکه بانکی ایران صورت نمیپذیرد. افرادی که وارد شبکهی گلدکوئیست میشوند برای هر خرید پس از پرداخت پول به حساب این شرکت «ای، کُد»هایی که از طریق پست اینترنتی به آدرس واریزکنندگان دریافت میکنند که شامل کد و رمز مخصوص است. هر فرد جدید با وارد کردن این کُد در صفحه خرید سایت اینترنتی گلدکوئیست میتواند، عضو جدید و خریدار یکی از محصولات شرکت باشد. اگر کسی به مرحلهی دریافت پورسانت برسد، باید حسابی را در دوبی معرفی کند تا پول به حساب او واریز گردد. آنان به خاطر اینکه روزی حسابهایشان مسدود نشود، تمامی عملیات بانکی خود را در خارج از ایران انجام میدهند.
• برخی مزایای این طرح بنا به ادعای طرفداران شرکتهای هرمی:
1. کم بودن میزان سرمایهگذاری.
2. در صورت بروز اشکال و نقض مقررات کمپانی مذکور از طریق پلیس بینالمللی (انترپول) مورد مؤاخذه قرار میگیرد.
3. حمایت کامل از لیدرهای اصلی و در اختیار قرار دادن جدیدترین اطلاعات به آنان و دعوت از افراد برای شرکت در همایشهای بینالمللی کمپانی.
4. حذف واسطههای تجاری که باعث افزایش بیمورد قیمت محصول میشوند و ارتباط مستقیم افراد با کمپانی از طریق اینترنتی.
5. تقویت بنیهی مالی و بینیاز نمودن افراد از وابستگی شدید به اقتصاد دولتی.
6. سود بیشتر در ازای فعالیت زیادتر نه سرمایهگذاری بیشتر.
7. داشتن یک سازمان قضایی مستقل و همچنین داشتن نمایندهی حقوقیـقضایی در دیوان لاهه.
برخی معایب این طرح:
1. طبق حدیثی از پیامبر اکرم(ص) که فرموده است: «هر معاملهای که در آن شبهه وجود داشته باشد از آن خودداری نمائید. » چون در این سیستم شبههای جدّی وجود دارد پرهیز از آن ضروری است. شبهه بدین شرح میباشد:
از آیات قرآن چنین برداشت میشود که بیع صحیح وقتی صورت میگیرد که دو طرف مورد معامله مشخص باشند و کالاهایی که مبادله میشود در دسترس باشد و شناخت واقعی از جنس بدست آید. نه به مانند شرکت مذکور قبل از هرگونه بیعی مشخص باید دو شاخه شش نفری را وادار به پرداخت بیع نماید.
2. نحوهی بازاریابی کمپانی در حال حاضر با فرهنگ عمومی جامعهی ما مطابقت ندارد. انجام چنین کاری برای افراد ناشناخته و گمنام در جامعه که نگران لطمهدار شدن شخصیت خود نیستند شاید مشکلی ایجاد نکند، اما فردی که دارای موقعیت خوبی در اجتماع میباشد طبیعی است که انجام چنین تجارتی در اذهان عمومی به موقعیت او خدشهی جدی وارد مینماید.
3. طولانی بودن مدت ارائه پورسانت به افراد و همچنین ارسال محصول و نحوهی رسیدن آن به دست مشتری در هالهای از ابهام است که باعث سلب اعتماد در افراد شده است.
4. نداشتن هیچ نوع تعهد نسبت به بازپرداخت سرمایه افراد در صورت انصراف از ادامهی فعالیت.
5. رأی قطعی علما و مفتیان مبنی بر حرام بودن کار در چنین شرکتهایی که در ادامهی بحث قسمتی از آنان ارائه خواهند شد.
6. در سیستم فوق ارزش سکّه خیلی کمتر از ارزش کاذبی است که شرکت برای آن تبلیغ میکند. در برخی مواقع ارزش واقعی آن هنگام فروش به یک سوم تنزل میکند. یعنی فردی که 600. 000 تومان برای خرید سکّه پرداخت کرده است پس از تحویل گرفتن آن با مراجعه به بازار برای فروش، بهای آن تنها 200. 000 تومان تعیین گردیده است!
7. ارزی که از کشور صادر میشود با ارزی که در مقابل آن وارد میشود قابل مقایسه نیست و قطعاً تعادل اقتصادی کشور را به هم میزند. این امر به ضرر مملکت خواهد بود که به تبع آن مردم و حاکمان ضررمند خواهند بود. طبیعتاً در شرایط ناهموار اقتصادی نیز آنکه بیشتر ضرر میبینند مردم، خصوصاً قشر متوسط و فقیر جامعه خواهند بود. مثلاً اگر کسی که در این چرخه شرکت میکند و افراد زیادی را هم با هزار تکاپو وارد این چرخه کردهاست و همهی آنها ارزانترین کالا که قیمتش 600 دلار است را خریداری کنند، اگر تعدادشان به 100 نفر برسد و آن فرد خوششانس باشد که این شاخهها متوقف نشوند، چیزی حدود 63 هزار دلار ارز از مملکت خارج میشود. یعنی به عبارتی پنجاه میلیون و چهارصد هزار تومان که تنها «دو درصد» سود، عاید شما میشود.
8. تأسیس اینگونه شرکتها براساس موازین شرعی و قانونی صورت نگرفته است و نمایندگی آن در کشور ما اجازهی فعالیت ندارد. و هر لحظه احتمال برخورد قضایی وجود دارد که در این صورت شخص چگونه میتواند جوابگوی سرمایهی از دست رفتهی خود و زیرمجموعههای خود خواهد شد.
9. این سیستم به مانند نردبانی است که با سرمایه افراد، عدهای کم از آن بالا میروند و سود سرشاری را نصیب خود و شرکت مذکور میکنند و حداقل سود حاصل را جهت تبلیغات و جذب افراد دیگر به حساب برخی افراد مورد نظر واریز میکنند که کاملاً با عدالت اجتماعی و سیستم اقتصادی کشورها در تناقض است و به جای پر کردن شکافهای طبقاتی به آنها دامن میزند. شرکت زمانی پورسانت میدهد که شخص به غیر از پرداخت نمودن مبلغ عضوی خود باید دو شاخهی 3 نفری افراد را جذب کند. یعنی بعد از پرداخت حداقل چهار میلیون تومان به شرکت در مقابل آن جایزهی 250 دلاری که معادل 220. 000 هزار تومان است دریافت میکند. با این حساب همه چیز به نفع شرکت گلدکوئیست طراحی شده است. اگر پورسانتی که به افراد در طبقات بالای هرم پرداخت میگردد احتساب گردد باز مبالغ مستقیمی به نفع شرکت باقی خواهد ماند و حداقل آن این است که شرکت از محل فروش سکّههایی با سه برابر قیمت واقعی آنها پول خوبی را به جیب زده و برا یواسطههای خود از همان پول مبلغی به عنوان جایزه تعیین کرده است.
10. محسوس نبودن کار کمپانی و عدم دسترسی مستقیم افراد به اعضای هیأتمدیره. این امر در شرایطی مشکل ایجاد میکند که افراد شرکت که پول به حساب آنها واریز میشود، یکباره بخواهند کار خود را تعطیل نموده و با این فرض که قانون نیز کار آنان را پیگیری میکند، به هر ترتیب خود را از دست قانون پنهان نگه دارند. در این شرایط تکلیف سرمایهگذاران که در مناطق مختلف جهان سرمایهی خود را تقدیم کرده و پول دوستان و اقوام خود را به حساب شرکت ریختهاند شکایت خود را به کجا ببرند و کدام وسایل جامانده را بفروش برسانند تا به سرمایهی خود دست یابند؟ آیا هیچکدام از واسطهها آماده هستند قراردادی با زیرمجموعههای خودامضا نموده و به عنوان مثال با چک معتبر یا سفتهی بانکی و… برگشت اصل سرمایه را در صورت پیشآمدن چنین مشکلاتی تضمین نمایند؟ و….
11. هدر دادن سرمایه فکری و عملی و علمی افراد. گزارشات حاکی از این است(1) که درصدی از دانشجویان – که دارای آرزوهای دور و دراز برای زندگی خود هستند و نیز به دلیل آشنایی با اینترنت و… – جذب تجارتهایی از نوع فوق شدهاند. آنان با جذب سرمایهی خانوادههای خود که اکثراً از طریق فروش طلای زنان خانواده، قرض گرفتن و… –به دلیل فقر مالی- تأمین کردهاند، سرگرم چنین مسائلی شدهاند. میأسفانه گاهاً برخی از اساتید دانشگاهها و معلمان و کارمندان سایر ادارات نیز که تحصیلکردگان جامعه محسوب میشوند به جای انجام خدمات در راستای وظایف شغلی خود به چنین تجارتی مشغول خواهند شد.
اگر فرض را بر این بگذاریم که در پی تبلیغات سوداگران این تجارت ویرانگر، مهندسان، پزشکان و سایر اقشار تأثیرگذار دیگر نیز به این تجارت روی بیاورند و طبق وعدههای مبلغان مزبور دارای درآمدهای سرسامآوری شوند، آیا آمادهاند در مقابل دستمزدهایی که تا کنون گرفتهاند به خدماترسانی بپردازند؟ با چه سرمایهای میتوان آنان را قانع کرد که از چنینی سود سحرآسایی که با واریز کردن سرمایهی نزدیکان و معتمدان خود به حساب شرکت به آن دست یافتهاند دست بردارند. اگر چنین سود بالایی که از آن سخن رانده میشود، نصیب اقشار فوق نشود، چه کسی پاسخگوی این شکست علمی و فرهنگی جامعه خواهد بود و تاوان آن را چه کسی پرداخت خواهد نمود.
12. تجارت الکترونیکی از نوع گلدکوئیست تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ آنچه که معلوم میباشد این است که جذب شدگان چنین تجارتی بیشتر قشر متوسط و از بین آنان نیز بیشتر جوانان خصوصاً آنانیکه با اینترنت آشنایی دارند، هستند. با این فرض ممکن که کلیهی افراد مثلاً در منطقهی غرب یا جنوب کشور جذب شوند، آنان باید چه کسانی را جذب و پورسانت خود را به خاطر جذب چه افرادی دریافت دارند. آیا در چنین شرایطی فعالیت متوقف نخواهد شد و اگر پاسخ این باشد که چنینی کسانی به مناطق دیگر رفته و افراد را جذب نمایند، آیا واقعاً به چنین شخصی در این تجارت مشکوک در منطقهای که فردی او را نمیشناسد، باور خواهند کرد؟ اگر افراد آنجا نیز جذب شدند در آخر افراد پایین هرم باید دنبال چه کسانی بگردند؟ آیا تنها افراد پایین هرم که به دلیل هرمی بودن تجارت بیشترین تعداد جذب شدگان را تشکیل میدهند، ضررمند نخواهند بود؟
13. در تجارت فوق تولیدی رخ نخواهد داد و کالایی نیز رد و بدل نخواهد شد. تنها آن چه کالا نامیده میشود، سکّههایی است با یک سوم قیمت واقعی آن که از طرف شرکت به افراد در سراسر جهان با دادن این انگیزه که در صورتیکه دو شاخهی 3 نفره را مجاب به خرید نماید، جایزهای به او تعلق خواهد گرفت. خریدار عملاً به دلیل قیمت بسیار پایینتر سکّههایی که خریده است توانایی فروش آنها را ندارد و در نتیجه خرید و فروش تنها یک طرفه بوده است. تجارتی نیز که در آن تولید رخ ندهد و هدف تنها یافتن بازار برای سکههای یک طرف معامله باشد حداقل مسأله این است که در آن شبهه وارد میباشد.
– موج فعالیت فعالان گلدکوییست به حدی است که در دانشگاه ها و برخی ادارات کرمانشاه، به صورت علنی مباحث این فعالیت رد و بدل و هر روز مشتریان جدیدی به جمع گلدکوئیستی ها اضافه می شود.
به گزارش خبرنگار دانشگاهی “مهر”، در کرمانشاه، در حالی که بحث ممنوعیت فعالیت و دستگیری عوامل گلدکوییست در محافل مختلف مطرح است فعالیت شرکت های هرمی (گلدکوییستی) گسترش چشمگیری در استان کرمانشاه بویژه شهر کرمانشاه یافته است. فعالیت برخی مهندسی و پزشکان در گلدکوییست سبب شده است، آنها به محض دریافت اولین حقوق، از رفتن به محل کار خود امتناع ورزند. یکی از پزشکانی که به گفته خود بیش از دو ماه است طبابت را کنار گذاشته به خبرنگار “مهر” گفت: ضرورتی برای ادامه فعالیت و زحمت نمی بینم. یک مهندس شهرسازی نیز که آشنایی با گلدکوییست و نحوه فعالیت آن را مدیون یکی از همکارانش است، گفت: نزدیک 20 سال تحصیل کرده ام اما الان می بینم به ساده ترین شکل ممکن می توان پول کلان به دست آورد که هیچ دردسری هم ندارد و مجبور نیستم صبح تا شب این همه به خودم فشار بیاورم. وی ادامه داد: الان یکی از دوستانم 3 ماه است با گلدکوییست کار می کند و در همین مدت کوتاه بیش از 4 تا 5 برابر سپرده ای که در این مسیر هزینه کرده برداشت کرده است. با این شرایط کسی دیگر حوصله فعالیت فکری ندارد.
یک کارشناس اقتصاد نیز به خبرنگار “مهر” گفت: سرکار نرفتن فعالان شرکت های هرمی را بزرگترین ضربه به اقتصاد ایران دانست و گفت: تصور کنید نخبه ترین و شاخص ترین چهره های علمی و فرهنگی و حتی سیاسی کشور درگیر این فعالیت ها شوند و بدون کمترین زحمت پول هنگفتی به دست آورند، در این صورت علاوه بر فلج شدن اقتصاد، متخصصان کشور دیگر انگیزه ای برای فعالیت نخواهند داشت. ( اینترنت. خبرگزاری مهر : پایگاه اطلاع رسانی اصلاح )
تعزیر در فقه اسلامی
زبان عربی به معنی ادب کردن و گاهی به معنی بزرگداشت، یاری و منع کردن است، و در اصطلاح فقهی به نوعی از مجازات گفته میشود که بسته به رأی قاضی و با در نظر گرفتن میزان جرم و مقدار تحمل مجرم درباره او اجرا میگردد.
بنابراین فرق اساسی تعزیر با سایر مجازاتهای اسلامی این است که حد، دیه و قصاص مجازاتهای معین و ثابتی است، ولی تعزیر مجازات آن دسته از جرایم است که مشمول این گونه مجازاتها نمیشوند.
همان گونه که اشاره شد، تعزیر معنی عام و گسترده ای دارد، به طوری که شامل هر گونه تنبیه یا تادیب میشود و منحصر به تازیانه نیست، بلکه حبس، غرامت مالی، توقیف مالی، توبیخ و سرزنش علنی و آشکار، تبعید برای مدتی مشخص، بر کناری از شغل، ترک معامله و مراوده با مجرم و… را نیز شامل میشود. ( آیت ا… مکارم شیرازی، ج 10، ص 199 -213 – 214 )
امداد غیبی بر اثر ترک غذای حرام برای کربلایی کاظم معجزه تاریخ معاصر
کربلایی کاظم پنجاه سال داشت و کشاورزی ساده و بی سواد بود. روزی پای منبر روحانی مبلغی در می یابد که هر کس زکات مالش را ندهد مالش به حرام آلوده شده و امید خیری در او نیست.
او از همان وقت تصمیم می گیرد از محصول کشاورزی خود هر ساله نیمی را به مستمندان ببخشد ( بجای یک دهم یا یک بیستم محصول )
روزی که خسته از کار خرمن کوبی به منزل بر می گردد در راه به امام زاده می رود و در آن جا دو جوان خوش سیما با او همصحبت می شوند و با فشردن دست روی سینه اش از او می خواهند که کلمات روی سقف امامزاده را بخواند. او که عامی و بی سواد است با تعجب احساس می کند برخی کلمات روشن را می تواند بخواند و سپس بی هوش می شود.
وقتی به هوش می آید در می یابد که به یکباره حافظ کل قرآن شده و کلمات قرآن را بصورت خطوط نورانی از میان سایر کلمات تشخیص می دهد.
به این ترتیب کربلایی کاظم در اثر اجتناب از مال حرام و گناه مشمول لطف خدا و اولیاء الهی می شود.
کربلایی کاظم در سال 1300 هجری قمری در روستای ساروق اراک به دنیا آمد و در محرم 1378 در قم وفات نمود.
اغلب مراجع آن زمان کربلایی کاظم را مورد آزمایش قرار دادند و به این معجزه الهی اقرار نمودند.
گنج را از دل برون کن مال را بفکن زچشم مال تو ما راست در معنی و گنجت اژدهاست.
گاهی ما انسانها تمام سرمایه ارزشمند عمر را صرف جمع آوری مال می کنیم و بدون توجه به حلال بودن، حرام بودن و شبهه ناک بودن آن فقط در فکر پر کردن حساب بانکی هستیم.
سرانجام نیز وقتی جرس فریاد می دارد که بربندید محمل ها… بدون آنکه اجازه داشته باشیم یک سکه از آن ذخیره ها را با خود این دنیا را با کوله باری از گناه و وبال ترک می کنیم.
در حالی که اموال بجا مانده در حلال ترین نام به عنوان ارث به بازماندگان می رسد این ما هستیم که در سراشیبی گور باید پاسخ اموال حرام را بدهیم.
راستی ! چه بسا کیسه های خالی خمس و زکات که از گورها آویزان شده است !…
داستان شریک بن عبدا…
شریک بن عبدا… ، فقیهی به ظاهر پارسا بود که مهدی عباسی تلاش می کرد پست قضاوت را به گردن او بگذارد و او امتناع می کرد.
مهدی عباسی او را احضار کرد و او در میان پذیرش یکی از سه چیز مخیر نمود :
1-منصب قضاوت
2-تربیت فرزندان خلیفه
3-پذیرش یک وعده دعوت خلیفه
شریک به خیال اینکه پذیرفتن یکبار دعوت به دینش ضرر کمتری می زند آن را پذیرفت. خلیفه به آشپز مخصوص دربار دستور داد که انواع غذاهای لذیذ را برای این میهمان مهیا کند.
آشپز به هنگام چیدن سفره گفت : شریک بعد از خوردن این خوراک روی سعادت را نخواهد دید.
پیش بینی آشپزدقیقاً درست بود زیرا شریک پس از خوردن غذای حرام هم پست قضاوت را پذیرفت و هم تربیت فرزندان خلیفه را.
شریک از اولاد سنان بن انس بود. لذا هنگامی که وارد بصره شد مردم او را با سنگ زندند و فریاد زدند : ای پسر قاتل امام حسین (ع).
منابع و مآخذ :
1- کرمی، محمد مهدی، پور مند، محمد، اقتصاد اسلامی، چاپ اول پاییز 1380، انتشارات سمت.
2- عرفانی، محمود، حقوق تجارت، جلد دوم، چاپ هفتم، 1374، انتشارات جهاد دانشگاهی.
3- دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، چاپ چهارم، بهمن 1373، انتشارات صدرا.
4- مطهری، مرتضی، نظری به اقتصادی اسلام، چاپ چهارم، بهمن 1373، انتشارات صدرا.
5- شفیعی مازندرانی، سید محمد، درسهایی از وصیت نامه امام خمینی (ره)، چاپ 22، زمستان 1383.
6- آیت ا… مکارم و سایر مولفان، جلد 10، مالکیت حاصل از تجارت در اسلام.
7- بحارالانوار، جلد 16 و جلد 41.
8- صحیفه نور، امام خمینی (ره)، ج 4.
9- سایت اینترنتی خبرگزاری مهر، www.mehernews.com
10-پایگاه اطلاع رسانی اصلاح
11- رایحه 1 و 3 ( معاونت امر به معروف و نهی از منکر منطقه بسیج خراسان رضوی )
منبع: مدیریار
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.